همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

توصیه ای به بانوان

باورهای غلط در جامعه امروزی ما بسیار زیاد است. متأسفانه در این راه زنان نیز سهمی بسزا دارند.

شاید برخی از همین باورهای غلط است که باعث می شود برخی زندگیها پا نگیرد و برخی دیگر به طلاق بیانجامد.

آنچه که ناخودآگاه به ذهنم خطور کرد تا بنویسم، شاید بخاطر تجربه ی تلخی بود که از طلاق به دستم رسید.

اولین موضوع اشتباه عجیب زنان در امتحان کردن مردانی است که عاشق آنها هستند. زنان فکر می کنند که اگر مردی به آنان ابراز علاقه کرد، بخاطر ضعفش است و هنوز بر من پوشیده است که چرا 99% زنان به مردانی که به آنان ابراز علاقه می کنند، پاسخ منفی میدهند. اگر چنانچه قصد آن دارید که مردی را امتحان کنید، هیچگاه او را در برابر عشق قرار ندهید. عاشق عمل و عکس العملهایی از خود بروز میدهد که هیچگاه در طول زندگی خود، آنها را انجام نداده است.

دومین موضوع پس از ازدواج است؛ فکر می کنم تقریباً همه زنان بعد از ازدواج فکر می کنند که اگر به همسر خود کمتر در مسایل زناشویی اعتنا کنند، همسر وی وفادارتر خواهد ماند!! این مسئله دقیقاً معکوس است. مردان ابتدا فکر میکنند که همسرانشان از آنان ناراحت هستند، پس سعی در دلجویی دارند؛ اندکی بعد به این نتیجه می رسند که دیگر برای همسرانشان اهمیتی ندارند. به همین دلیل پی و پایه ریزی خیانت یک مرد به زنش از همین جا شروع می شود. برای جبران کمبودهای خود، به زنی دیگر وابسته می شوند و اینچنین بنیان خانواده از هم می پاشد.

شاید من در این مسایل اشتباه کرده باشم. اما دقیقاً این موارد برای شخص خود من اتفاق افتاده و متأسفانه دیگر دیر شده بود.

پ.ن1: در مورد دوم شخصاً علاقه ای به خیانت نداشته و ندارم. هیچگاه هم به همسر سابقم خیانت نکردم. اما این تفکر غلط او باعث شد که از نظر عاطفی چنان از هم دور شویم که او فکر کرد که دیگر علاقه ای به وی ندارم. شاید همین مسئله برای شما هم پیش بیاید. اما به یاد داشته باشیم که همیشه مردان صبور نیستند و یا اینکه همه مردان همچون من فقط فاصله نمی گیرند. مردانی هم که تعلقات مذهبی دارند، به صیغه و ازدواج دوم روی می آورند.

پ.ن2: خوشحال می شوم که دوستان در هر زمانی که گذرشان به این وبلاگ افتاد، در این بحث شرکت کنند. حتی اگر یکسال هم از تاریخ این پست گذشته باشد، شما نظرتان را در این باره بدهید. خدا اگر عمری داد، در مباحث با شما شرکت خواهم کرد.

روشنفکران امروزی!!!

چندی است که با روشنفکران امروزی درگیر صحبتهای آنچنانی هستیم. بسیاری عقاید و افکار خود را از دیگران وام می گیرند و برای آنکه خود را بهتر و بالاتر از دیگران نشان دهند، چنان می کنند که نباید!

در دنیای امروز، همه چیز به چشم شده است، نه به عقل!

در مطلب قبل اشاره ای کردم به وبلاگ نویسان و اندیشه های کپی شده اکثر این افراد!

در مطالب قبلی که فکر می کنم در سال گذشته آنها را نگارش کرده بودم، اشاره ای کرده بودم به موضوع ماهواره و عقیده شخصی که با قانون منع ماهواره مخالفم و اینکه قانون در این مورد دچار نقص است. امروز هم همان موضع را نسبت به ماهواره دارم. اما حرفهای دیگری هم نسبت به مشکلات ماهواره وجود دارد که در این مطلب مروری بر آنها خواهیم کرد.

این مطلب گذری سطحی بر دخالت فراماسون و نظام سلطه بر افکار عمومی جهان است.

ادامه مطلب ...

وبلاگ نویسی در ایران

وبلاگ نویسی یکی از کارهای روزمره مردم بیشتر دنیاست.

سعی می شود که با وبلاگ نویسی، همدیگر را از اتفاقات روزانه خود، عقاید و نظرات خود و ... آگاه کنند. خاطره نویسی، شعر و داستانهای شخصی و .... همگی از این دست هستند. برای برخی همچون خوانندگان و بازیگران، اعلام برنامه و بیوگرافی و ... نیز هست.

اما در ایران همه چیز معکوس است. وبلاگ نویسی در ایران به معنی سرگرمی است و تا جایی که امکان داشته باشد، منبع کسب درآمد!!! درآمدی که شاید هیچگاه به دست مدیران وبلاگ نرسد!! نه از آن جهت که پورسانتی از سوی سایتهای مختلف پرداخت نمی شود! بلکه از آن جهت که شاید سالها طول بکشد تا به کف درخواست پورسانت برسند.

بیشتر مطالب در بسیاری از وبلاگها، کپی شده از وبلاگ یا وب سایت دیگر است. کسی در ایران به آن صورت عقیده اش را نمی نویسد! چرا بسیاری اصلاً عقیده ای ندارند! تحلیلی ندارند و هر چه که هست، تحلیل و عقیده ی دیگران است که برای آنکه برخی خود را روشنفکر نشان دهند، آن را با کمی تغییر بنام خود ثبت می کنند.

دانلود آهنگ و فیلم و نرم افزار هم دیگر انتهای کار وبلاگ نویسی است که غالباً آن هم از سایتهایی که خودشان اقدام به دزدیدن کرده اند، می دزدند و لقب شاه دزد را برای خود به ارمغان می آورند.

الباقی هم که در فیس بوک به دنبال خوشگذرانی هستند و کمی با چاشنی حرفهای تکراری که با لایک همراه است، روزگار می گذرانند!!!

به راستی آیا در کشور ما، کسی در اندیشه کشف و ابتکار نیست؟!!

شما را بخدا نگویید که مسئولان به ذهن خلاقتان اهمیت نمی دهند! دیگر وبلاگ نویسی که نیاز به اهمیت دادن مسئولان ندارد. کمی کوشا باشید.

من هم در این میان حکایتی دارم!!! چند ماه هیچ ننوشتم و اکنون در آذرماه به طور ناگهانی تا اینجا بیش از 8مطلب را نگارش کردم. برای خودم جای تعجب دارد!!!

جام اکو!

شاید اصلاً نام سازمانی بنام «اکو» به گوش شما ناآشنا باشد.

سازمان اکو، نام سازمانی اقتصادی است که در سال 1341توسط سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه و ابتدا با نام RCD، پایه گذاری شد. در سال 1364با حیات مجدد این سازمان، نام آن به اکو تغییر کرد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1990میلادی، با اضافه شدن کشورهای افغانستان، آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان و قرقیزستان تعداد اعضای این سازمان به 10 کشور رسید.

از سال 1967 تا سال 1974، مسابقات فوتبال تحت عنوان RCD cup برگزار شد که ایران دو دوره و ترکیه 3دوره به مقام قهرمانی رسید. این مسابقات تا سال 1993 تعطیل شد. با شروع مسابقات مقدماتی جام جهانی 94آمریکا و پس از صعود تیم ایران از مرحله اول، فدراسیون وقت فوتبال، برای آمادگی هر چه بیشتر تیم ملی ایران، یک دوره از مسابقات جام اکو را برگزار نمود که تیم ایران در تهران به سومین قهرمانی خود رسید.

این مسابقات آخرین دوره مسابقات جام اکو بود که برگزار شد.

اکنون سالهاست که از آن مسابقات می گذرد و هیچ کس هم توجهی به شرایط اقتصادی و ورزشی کشور نمیکند.

ادامه مطلب ...

صنعت ورزش ایران در کجای اقتصاد ما جای دارد؟

صنعت ورزش در کشورهای مختلف جهان دارای اهمیت خاصی است. چرا که این صنعت با کمترین سرمایه گذاری و بهترین حالت مدیریت، می تواند سالیانه صدهامیلیارد دلار درآمد ارزی به دنبال داشته باشد.

حضور تیمهای ورزشی ایرانی در مسابقات مختلف جهانی، اعم از دوستانه، المپیک، جام جهانی و .... می تواند در روند رو به رشد اقتصادی هر کشوری تأثیرگذار باشد.

متأسفانه با تمام تلاشی که مدتهاست مسئولان سیاسی کشور انجام می دهند، هنوز برنامه ی مدونی که برای 30سال آینده کشور مناسب باشد و چشم اندازی طولانی مدت را به همراه درآمد ارزی به دنبال داشته باشد، وجود ندارد.

برخلاف دنیا که از ورزش بعنوان صنعت یاد می کنند و آن را برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود استفاده می کنند، در ایران همچنان بعنوان سرگرمی به آن نگریسته می شود.

البته در اینگونه مواقع که سخن از نگاه مسئولین به ورزش می شود، بسیاری با داد و بیداد می خواهند با توسل به زور ثابت کنند که نگاه مسئولین، نگاهی اقتصادی است. اما واقعیت این است که این نوع بیان، دردی را دوا نمی کند و باری از دوش مسئولین برنمی دارد.

ادامه مطلب ...

عدم اعتماد به نفس در زنان ایرانی!!!

در خیابان که راه می روی، وارد هر پاساژ و مغازه ای که می شوی، وقتی که در پارک قدم می زنی یا هر گوشه ی شهر را نگاه می کنی، با زنانی روبرو می شوید که با آرایش غلیظ خود را آراسته اند. از هر کدامشان که می پرسی چرا این همه آرایش می کنی، جوابشان یکیست: «برای دل خودم»!!!!! غالبشان هم مجرد هستند. آنهایی هم که متأهلند، صحبتی از شوهرشان نمی کنند.

نمی دانم آنانی که با آرایش غلیظ بیرون می آیند و برای دل خودشان هم آرایش می کنند، چرا در خانه برای دل خودشان این کار را نمی کنند؟ چگونه حاضر نیستند یک روز حتی بدون آرایش از منزل خارج شوند؟!

دلیلش واضح و روشن است! به خودشان اعتماد ندارند.

این عدم اعتماد به نفس از آنجا نشأت میگیرد که آمار ازدواج پایین آمده و دختران بیم آن دارند که یا دیر ازدواج کنند و یا اینکه اصلاً نتوانند ازدواج کنند. سعی در زیباتر جلوه دادن خود در اذهان عمومی دارند تا شاید بتوانند مردی را به سوی خود جذب کنند. اینگونه زنان حس می کنند که اگر چهره ای زیبا از خود به نمایش نگذارند، مردم در مورد آنان فکرهایی از جمله «امل»، «بدقیافه» و ... را خواهند کرد و بدین ترتیب است که اولین چیزی که ثابت می کنند این است که آرایش کردنشان، برای خودشان نیست.

ادامه مطلب ...