همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

شبکه خصوصی تلویزیون

سالهاست که درخواستهای مکرر برای ایجاد شبکه خصوصی از محافل مختلف به گوش می رسد!

در این سالها، متهم ردیف اول عدم ایجاد شبکه خصوصی همیشه صدا و سیما بوده است! چرا که بسیاری بر این باورند که بسیاری از درآمدهای تلویزیون دولتی ایران، از بین خواهد رفت! با این اوصاف بسیاری از موقعیتهای مناسب برای جامعه ی ایرانی از کف رفت! موقعیتهایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.

ایجاد شبکه خصوصی رادیو و تلویزیون می تواند منفعتهای بسیاری را به دنبال داشته باشد که در مقابل، ضررهای آن بسیار کم است. کاری که حتی برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز می تواند درآمدزایی بسیاری را به دنبال داشته باشد!

با روی کار آمدن گیرنده های دیجیتال و نقل مکان کردن شبکه های صدا و سیما از گیرنده های آنالوگ به گیرنده های دیجیتال، این امیدواری را برای ببینندگان داخلی فراهم کرد تا بتوانند از برنامه های مختلف شبکه های قدیمی و جدید التأسیس، استفاده کنند! زمان زیادی طول نکشید که با فراهم آمدن افتتاح شبکه های جدید، برخی از آرزوها، به حقیقت پیوست! روی کار آمدن شبکه های نمایش، ورزش، تماشا و جدیداً شبکه نسیم، همگی از روند رو به رشد و مثبت برنامه های تلویزیونی، ابراز رضایت کردند!

اما این همه می تواند، پایان کار نباشد! چرا که صدا و سیما می تواند از گیرنده های دیجیتال، بهره بیشتری ببرد!

برخی از خوانندگان می دانند که کار با فرکانس شبکه های ماهواره برای صاحبان شبکه های تلویزیونی، چگونه است! صاحبان شبکه های تلویزیونی، باید مبلغی را به صورت ماهانه به کشورهای صاحب ماهواره پرداخت کنند که در اصل این موضوع، اجاره فرکانس است! اکنون دیجیتال با فرکانسی پایین تر از ماهواره در ایران چنین می کند! بنابراین صدا و سیما می تواند با اجاره دادن فرکانسهای مختلف گیرنده های دیجیتال، ضمن برداشتن باری سنگین از دوش خود که همانا ایجاد شبکه های مختلف است، از فرکانسهای گیرنده دیجیتال، کسب درآمد نماید!

اجاره فرکانس گیرنده دیجیتال، که می تواند درآمد عظیمی را برای صدا و سیما ایجاد کند، می تواند باعث سودهای فراوانی نیز برای جامعه باشد! از جمله ایجاد اشتغال یکی از آنهاست! مدتهاست که بسیاری از جوانان این مرز و بوم، بخاطر علایق شخصی، اقدام به برنامه سازی برای شبکه های ماهواره ای خصوصاً شبکه های معاند می کنند! در حالیکه شاید قریب به اتفاق آنها ندانند که چه می کنند؟!! با به وجود آمدن شبکه های خصوصی، مسلماً این افراد می توانند فعالیتهای خود را معطوف داخل کشور کنند، چرا که عملکرد آنها مسلماً بیشتر به چشم خواهد آمد!

از سویی باید دانست که شبکه های خصوصی به دو صورت نیازمندی های خود را مرتفع خواهند کرد! از طرفی با خرید برخی آثار صدا و سیما و پخش آن، که به درآمدزایی صدا و سیما منجر خواهد شد و از سوی دیگر ساخت فیلم و سریال و دوبله برنامه های خارجی که همگی منجر به تحرک بیشتر در قشری خواهد شد که اکنون نیمی از آنان در بیکاری و یا کم کاری به سر می برند!

اما نگاهی هم باید به بازار انداخت! این شبکه ها می توانند باعث رونق بازار و رقابت در آن شوند! مسلماً شبکه های خصوصی برای جذب آگهی های تلویزیونی، مبالغ کمتری را دریافت خواهند کرد و تمام اینها باعث می شود که حتی خرده پاترین تولیدکنندگان، برای فروش بیشتر، به آگهی های تلویزیونی روی آوردند!

در مجموع، همه این اتفاقات، می تواند روند رو به رشدی را، هر چند اندک در اقتصاد کشور ایجاد کند.

ارتباط «مرگ بر آمریکا» با آیات قرآن

زمانی بود که سایت خبری «عصر ایران» را یکی از بهترین سایتهای تحلیلی - خبری می دانستم!

آن زمانها، هنوز منوچهر متکی، وزیرخارجه دولت دکتر احمدی نژاد بود!

متکی برکنار شد! درست و غلطش را کاری ندارم؛ کجا و چگونه اش هم مورد بحث نیست!! بحث اینجاست که از زمانی که منوچهر متکی، از وزارت خارجه عزل شد، رویکرد سایت «عصر ایران» نیز عوض شد! رویکرد و مباحث منطقی، جای خود را به رویکرد و مباحث احساسی داد!

چندین بار خواستم که درباره این سایت بنویسم، اما از خیر آن گذشتم! تا اینکه مطلبی را با عنوان «سر دادن "مرگ بر آمریکا"، حق ایرانیان است اما "آیه قرآن" نیست» مطالعه کردم!

پاسخی اجمالی به مطلب در قسمت نظرات همان سایت دادم، می دانستم که تأیید نمی شود! اما امیدوار بودم که یا تأیید شود و پاسخ گویند و یا اینکه قانع شوند و مطلب را حذف کنند!

منتها متأسفانه نه این شد و نه آن!

پس بر آن شدم که پاسخی تفصیلی به این مطلب دهم، تا شاید نویسنده و مدیران سایت عصر ایران، پاسخ این مطلب بی ارزش را مطالعه کنند و خود را اصلاح نمایند و تا قبل از اینکه سخنی به گزاف بگویند، تحقیقی درباره ی مطلب منتشره خود نمایند!

در مقاله فوق الذکر، نویسنده سعی نموده که از دریچه منطقی وارد شود، با سخنان منطقی آغاز کرده و ذهن خواننده را آماده می کند که پس از حرف حق، آمادگی پذیرش سخن ناحق را داشته باشد!

از آنجا که نویسنده ناشی، سعی داشته که فقط وحیانی بودن شعار مرگ بر آمریکا را زیر سؤال ببرد، متوجه نبوده که این شعار به طور کلی معنایی جز استکبار و ظالم ستیزی ندارد! یعنی کلیت در قرآن بیان شده و اکنون یکی از مصادیق آیات شریفه، همین آمریکاست!

به آیات زیر توجه بفرمایید:

1- آیه 88 سوره بقره

بلکه خدا به سزاى کفرشان (یهودیان و دشمنان رسول خدا) لعنتشان کرده است

2- آیات 86 و 87 سوره آل عمران

خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى‏کند(86) آنان سزایشان این است که لعنت‏ خدا و فرشتگان و مردم همگى برایشان است(87)

3- آیه 93 سوره نساء

و هر کس عمدا مؤمنى را بکشد کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‏گیرد و لعنتش مى‏کند و عذابى بزرگ برایش آماده ساخته است

این سه مورد چند مثال از تمام آیاتی است که خداوند باریتعالی در قرآن علیه کافران بیان نموده که دقیقاً امروزه مصداق بارزش، دولتمردان آمریکا هستند! بنابراین اگر چنانچه آنها دست از اعمال خود بردارند، این این آیات دیگر درباره آمریکا نمی باشد! نویسنده بهتر بود، بجای حرص و جوش خوردن در مورد زمان بلااستفاده بودن از شعار مرگ بر آمریکا، سری به این آیات زده و ارتباط آنها با شعار مرگ بر آمریکا را به راحتی پیدا می کرد!

اما در قسمتی از این مقاله بیان شده است:

«روزی در این کشور ، شعار مرگ بر شوروی و مرگ بر فرانسه سر داده می شد»!!!!!

هر چه به مغزم فشار آوردم و دنبالش در کتب تاریخی چرخیدم، متوجه نشدم که در چه زمانی نیاکان ما، شعار مرگ بر فرانسه سر دادند!!! به چه دلیلی، نویسنده این مطلب، شعار مرگ بر انگلیس را با شعار مرگ بر فرانسه جایگزین کرده، برای ما مجهول است! فرانسه در تمام طول تاریخ خود، چشم طمع به سوریه و قاره آفریقا داشته است! اگر به جای فرانسه، گفته می شد پرتغال یا اسپانیا، بیشتر مورد پذیرش بود. چرا که این دو کشور، در دوره ای تاریخی - هرچند بسیار کوتاه- چشم طمع به سرزمینهای ما دوختند! اما فرانسه...!!!!

چشم در برابر چشم

شاید جنگ افروزی و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، ایده ی جالبی نباشد! اما زمانیکه منافع ملی و حق و حقوق مردم در خطر باشد، شاید بهتر باشد که این اقدامات صورت گیرد!

سالهاست که چند کشور کوچک عربی، به سرکردگی وهابی بزرگ یعنی عربستان سعودی، اقدامات خصمانه ای را علیه منافع کشورمان و ملت بزرگ ایران صورت می دهد که بیان تعدادی از آنها یادآوری تلخی است که برای ما به همراه دارد.

بمب گذاری های متعدد در جنوب شرقی و تسلیح جندالشیطان به سرکردگی ریگی و تشکیل واحدهای قومی و قبیله ای در جنوب غربی کشور و فریاد جدایی خواهی استان خوزستان و تشکیل کشور جعلی الاحواز که باعث بمب گذاریهای مختلفی در همان مناطق شد، تعدادی از جنایات کوچک وهابیون در خاک ما بود. پس از تلاش های ناکام و البته پیگیریهای سربازان گمنام امام زمان(عج) و خنثی کردن این تلاشها، در چند سال گذشته عربستان، به منافع ملی ما در لبنان حمله ور شد و امروز نیز به خط قرمز ما یعنی سوریه! هر چند هنوز خبرهایی از تلاش های نافرجام این دولت وهابی برای تفرقه و ایجاد مشکلات در کشورمان به گوش می رسد.

شاید وقت آن فرارسیده که ما هم مقابله به مثل کنیم تا عربستان در چاهی که خود کنده است، گرفتار گردد! اقداماتی که باعث شود تا سعودیها را وادار به بررسی مشکلات داخلیشان کند. بمب گذاری در شهرهای غیرمذهبی و غیرشیعی و یا تأسیسات زیربنایی می تواند بزرگترین ضربات را به پیکره عربستان وارد کند.

در اینجا دو موضوع مطرح است:

الف- آیا کشتن غیرنظامیان که بیگناه در این ماجرا هستند، می تواند احیای حقوق ما را نماید؟ و اصلاً کشتن غیرنظامیان عملی درست است یا نه؟

در پاسخ می گوییم که تفکر وهابی در مناطقی مهم در عربستان گسترش یافته است! غالب آنها از تفکر اهل تسنن هم جدا شده و با کشتن شیعیان، خود را در بهشت می بینند! بنابراین بدانید که اگر به دست همانها هم بیافتد، کاری غیر بمب گذاری و یا کشتن شیعیان به هر شکل ممکن، در کشوری شیعی نخواهند کرد!

ب- آیا از منظر اسلامی مقابله به مثل می تواند درست باشد؟

آیه شریفه 45سوره مائده بیان می فرماید: «و بر آنها در آن‏، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مى‏ باشد؛ و هر زخمى، قصاص دارد؛ و اگر کسى آن را ببخشد(و از قصاص، صرف نظر کند)، کفاره(گناهان) او محسوب مى‏ شود؛ و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (45)»

بنابر این آیه شریفه، از این پس وظیفه ای نداریم جز مقابله به مثل! چرا که جوانان و کودکان و زنان بیگناه به دست همین وهابیون به شهادت می رسند و ما آرام و بی صدا نشسته ایم! آن هم در مقابل وهابیتی که خلافت را از آن علی نمی دانند و بر طبق فرموده رسول الله(ص) در روز غدیر، دچار لعن الهی هستند! و ملعونهای الهی، یاران خداوند را که شیعیان علی(ع) هستند، در راه رضای شیطان و در مقابله و محاربه با خداوند متعال به شهادت می رسانند!!