همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

روشنفکران امروزی!!!

چندی است که با روشنفکران امروزی درگیر صحبتهای آنچنانی هستیم. بسیاری عقاید و افکار خود را از دیگران وام می گیرند و برای آنکه خود را بهتر و بالاتر از دیگران نشان دهند، چنان می کنند که نباید!

در دنیای امروز، همه چیز به چشم شده است، نه به عقل!

در مطلب قبل اشاره ای کردم به وبلاگ نویسان و اندیشه های کپی شده اکثر این افراد!

در مطالب قبلی که فکر می کنم در سال گذشته آنها را نگارش کرده بودم، اشاره ای کرده بودم به موضوع ماهواره و عقیده شخصی که با قانون منع ماهواره مخالفم و اینکه قانون در این مورد دچار نقص است. امروز هم همان موضع را نسبت به ماهواره دارم. اما حرفهای دیگری هم نسبت به مشکلات ماهواره وجود دارد که در این مطلب مروری بر آنها خواهیم کرد.

این مطلب گذری سطحی بر دخالت فراماسون و نظام سلطه بر افکار عمومی جهان است.

نظام سلطه، سالهاست که توانسته با غلبه بر افکار جهان، خود را مستحکم کند.

روزی ایرانی، به ایرانی بودنش افتخار می کرد و امروز ایرانی به این باور رسیده که نمی تواند بدون دول غربی به زندگی خود سروسامان دهد. امروز تمام افتخار ایرانی گذشته اش است و اینکه برای آنکه خود را بزرگ جلوه دهد، دروغهاییست که برای خود می گوید و خود نیز آنها را باور می کند.

یکی از دلایل رویاپردازی در میان مردم، «نتوانستن» است. وقتی انسان نتواند کاری را انجام دهد، ناچار می شود که خود را در رویاها و خیالها، جای دهد. این است که ناخودآگاه، به جایی می رسد که نباید! از آن جمله جاهایی که به آن می رسد، دروغهایی نسبت به خود و تبار خود است. در این دروغها غوطه ور می شود و از تولید و خدمات گرفته تا نبوغ، همگی را فراموش میکند.

اول به چند مورد از دروغها اشاره کنیم و بعد به سراغ باقی حرفهایمان برویم: سر در ورودی سازمان ملل نوشته اند: «بنی آدم اعضای یکدیگرند-که در آفرینش ز یک گوهرند»!!! البته راوی دروغگو هیچگاه نفرموده که کدام سردر سازمان ملل و به چه زبانی!!!! هیچ کس هم عکسی و نوشته ای از این شعر در سردر سازمان ملل ندیده و ندارد!!

ناسا توسط متخصصین ایرانی اداره می شود!!!! اصلاً راوی دروغگوی این مطلب نمی داند کار سازمان ناسا چیست؟! وقتی از او می پرسیم که ناسا چه کاری انجام می دهد، با اعتماد به نفس کامل، اطلاعات ناقص خود را به رخ ما می کشد که: «همان سازمانی که موشک به فضا پرتاب می کند!!!» خداوکیلی کار ناسا، موشک پرتاب کردن است؟!! مطلعین می دانند که کار ناسا تحقیقات و پژوهشهای فضایی است و پرتاب موشک در هر کشوری حتی آمریکا، با کمک سازمانهای نظامی انجام می شود. ناسا در ابتدای شروع به کارش بیش از 8000کارمند داشته است! حالا دروغگوها، با طرح دروغهایی چون ناسا توسط ایرانی ها اداره میشود، به دنبال اثبات خودشان هستند و همه ناشی از عقب افتادگی ها و عقده های خودکوچک بینی است.

اما سرمنشأ همه این مسایل کجاست؟!!

از دوره محمدرضا پهلوی، آرام آرام مردم ما به تنبلی روی آوردند! یارانه های بسیار بالا که محمدرضاپهلوی از درآمد نفت به محصولات خارجی اختصاص داد و قیمت انواع کالاهای خارجی را در کشور به پایین ترین حد ممکن رساند و از سویی که کمترین کار زیربنایی در کشور صورت گرفته بود، اولین عامل عقده های درونی ایرانی گشته است. چرا که تولید داخلی به صفر میرسد، مصرف کننده شده و جایی برای بروز استعداد وجود ندارد. بعدها هم که قیمتها افزایش می یابد، همین منوال شدت بیشتری به خود می گیرد.

اینجاست که ایرانی برای آنکه خود را معتبر و بزرگ نشان دهد، تلاش خود را بر این نهاد که برای خود بزرگی بتراشد؛ بی آنکه توجه کند که در این بزرگی تراشیدن، چیزی به دست نخواهد آورد. در این راه بود که رسانه های غربی، آرام آرام وارد معرکه شدند و گزینه های ایرانی چه آن دست که واقعاً نخبه بودند و چه آن دست که نخبه معرفی شدند را به مردم برخلاف حقیقت، معرفی کردند.

منظور این نیست که دسته نخبگان را نباید معرفی می کردند و یا اینکه معرفی آنان برخلاف اصول است؛ بلکه منظور این است که در امور مختلف زیرکانه وارد شده و به بزرگنمایی پرداخته و در انتها آنان را متصل به قدرتهای غربی نشان دادند. این سرآغازی بود که ایرانی ضمن تراشیدن بزرگی برای خود، مطمئن گشت که بدون غربیها، نمی تواند آنچه را که می خواهد به دست آورد. وابستگی ایرانی و در کل جهان سوم از همینجا شروع شد. در حالیکه تاریخ ثابت کرده است که ایرانی مسلمان قرنها توانسته بود بدون کمک غربیها، و در زمانی که غرب یا وجود نداشت و یا در اعمال قرون وسطایی خود غوطه ور بود، علم را بشکافد و به دنیا معرفی کند.

متأسفانه آنچه که از گذشته ما بجا ماند، فقط نامها بود. ابن سینا، رازی و .... چنین کردند! اما نیستند کسانیکه امروز چنین بکنند!!

وقتی باورهای غلط توسط غربیها، به نتیجه رسید، عقده ای درون هر ایرانی پدید آمد. برنامه های بعدی چیده شد، غربیها توانستند با کمک همین عقده ها، خود را بر ایرانی دیکته کنند. در اقتصاد، فرهنگ، هنر و... وارد شدند و اینچنین بود که متأسفانه برخی ایرانیان هم به باور رسیدند که هیچ نیستند. املاهای غلط غربی به همین جا ختم نمی شود. بیان معضلاتی همچون جدایی دین از سیاست، اسلام دین تبعیض و .... وارد عرصه می شود و متأسفانه جامعه دچار بحران می شود.  روشنفکرانی از درون جامعه رشد می کنند که به قول معلم شهید، دکتر شریعتی رحمة الله علیه، روشنفکران ترجمه ای هستند. غالب این روشنفکران ترجمه ای یا اصلاً سواد آنچنانی ندارند و یا آنکه اگر از دانشگاهها بیرون آمده باشند، درباره اسلام هنوز مطالعات دقیقی نکرده اند.

این چنین وارد بازی دوم می شویم. عقده ای درونی که برای آنکه ایرانی خود را بزرگ جلوه دهد، سخن از جدایی دین از سیاست می زند. چرا که به باور رسیده که این سخنان را به خوبی دریافته است و می تواند با ابراز این عقاید غلط بزرگی خود را نشان دهد.

هنوز ایرانی به نتیجه نرسیده که می تواند مطالعه کند، تفکر کند و بعد نظراتش را با دیگران به اشتراک بگذارد. باور دارد که علم همان است که خود او می گوید.

غالباً دراینگونه موارد سعی می کنند که با توان هر چه بیشتر، محکم روبروی کسانی که نظری مخالف آنها دارند بایستند و باورهای غلط خود را با سفسطه و مغلطه به اثبات برسانند. وقتی با دلیل می گوییم که دستهای پشت پرده و اثبات می کنیم که غرب در پشت این ماجراست، اصلاً توجه به آنچه فراتر از تفکر خود اوست، نمی کند. باور دارد که یک اسلامگرا می خواهد همه چیز را به غربیها منتهی کند، بی آنکه فراماسون را بشناسد و تاریخچه آن را بداند.

جالب اینجاست که غالب همین مردمی که اسلامگراها را مخاطب قرار می دهند و داعیه جدایی دین از سیاست دارند، خود در مراسم مذهبی چنان با شوری شرکت می کنند که باور نداریم اینان همانهایی هستند که چندی قبل دین را دارای اشتباهات می پنداشتند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد