همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

به یاد شهید بابایی

امروز سالروز شهادت بزرگمرد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی است. یادش گرامی

من بخاطر شغل پدر، در همان پایگاه هوایی زندگی کردم که شهید بابایی در آن زندگی و خدمت می کرد.

البته زمانی که ما به آن پایگاه آمدیم، سالها از شهادت آن بزرگمرد گذشته بود. اما برای آنکه مقدمه ای چیده باشم برای بیان دو خاطره از آن بزرگمرد، به بیان آن پرداختم.

ناگفته نماند، تا قبل از شهادت شهید بابایی، پایگاه هشتم شکاری، معروف به منطقه هوایی خاتم الانبیا بود که بعد از شهادت این بزرگوار، به منطقه هوایی شهید بابایی تغییر نام داد. دو خاطره ای که بیان می کنم از پدرم شنیده ام که 30سال در نیروی هوایی خدمت صادقانه داشته و اکنون بازنشسته است.


خاطره اول:

خانه های ما دارای دو اتاق خواب بود؛ و خوب در منطقه نظامی پدران همه ما نظامی و همکار! و هر چه درجه پایین تر، خانه ها هم کوچکتر! ما هم در بلوک 115دو اتاقه می نشستیم. روزی برای دیدن یکی از دوستان به بلوک 120 دو اتاقه رفتم. فاصله زیادی نبود. کنار دیوار خانه شان دیدم نوشته: «درود بر سرلشکر شهید عباس بابایی» وقتی به خانه آمدم، به پدر عرض کردم: نفهمیدم چرا در طبقه سوم بلوک 120 بر روی دیوار نوشته: «درود بر سرلشکر شهید عباس بابایی» پدر گفتند: منزلشان در آنجا بود!! در کمال تعجب پرسیدم: مگر شهید بابایی فرمانده پایگاه نبود؟ فرماندهان که باید در منازل «ارشد» بنشینند! پدرم آهی کشید و گفت: سرپرست خانواده پرجمعیتی که در همین بلوک 120 می نشستند، خدمت تیسمار شهید رفتند و به ایشان گفتند که قسمت «تأمین مسکن» با آنکه خانواده ی پرجمعیتی دارم، حاضر نیست که خانه ای بزرگتر در اختیار من قرار دهد. تیمسار پس از بررسی و با توجه به اینکه خانه های نظامی همه پر بودند، به این مرد گفت که مشکل شما برطرف شد. سپس به منزل رفته و اسباب و اثاثیه خود را جمع کردند و به خانه آن مرد در همین بلوک 120 طبقه سوم آمدند و او را به خانه خود فرستادند تا مشکلشان حل شود.


خاطره دوم:

پدر می گفت که تیسمار همیشه «هوای سربازان را داشت». روزی به محل خدمت می آید، متوجه می شود که سرباز نگهبان در محل پست خوابیده است. بدون اینکه ترشرویی کند، بیدارش می کند و می پرسد: چرا در هنگام پست خوابیدی؟ سرباز هم پاسخ می دهد: امیر! 8ساعت است که در حال نگهبانی هستم. دیگر این ساعات آخر کم آوردم.

تیمسار اسلحه را از او تحویل می گیرد و او را به آسایشگاه جهت استراحت می فرستد و خود پست می دهد! هر چه اطرافیان اصرار می کنند که: امیر شایسته نیست که فرمانده پایگاه جای یک سرباز پست دهد! تیمسار گوش نمی دهد! پس از 8ساعت فرمانده قرارگاه را فرا می خواند می فرماید: 8ساعت سخت است! سرباز حق دارد سر پست بخوابد! خودم سختی آن را کشیدم. از این به بعد، پستها را 3ساعته کنید!


یادش گرامی و جاودان

ثانیه

اگر ثانیه توان سخن گفتن داشت

می گفت:

چقدر دور خودم بچرخم!

۱۸فروردین 1388

صدا و سیما را چه می شود؟

متأسفانه در بین مردم ما، دعای سلامتی امام زمان(عج) به جای دعای فرج آن بزرگوار جای افتاده است. هیچ کس هم نیست که این موضوع را به ملت تذکر دهد!!!

این موضوع به جای خود!! اما در این صدا و سیما چه می گذرد که آنها هم دعای سلامتی امام زمان(عج) را به جای دعای فرج ایشان پخش می کنند؟ بماند که در شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان، همه متأسفانه چنین کردند! اما همه اگر اشتباه کنند، آگاه نیستند و شاید دسترسی به عالِم هم نداشته باشند! اما در صدا و سیما که یک رسانه ی مردمی و فراگیر است، چرا باید چنین «سوتی» عجیبی بدهد؟! یعنی یک عالِم و کارشناس درست پیدا نیست که این خطا را گوشزد کند؟

دعای فرج «اللهم عجل لولیک الفرج» دارد؛ و دعای سلامتی با «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن» آغاز می شود.

امید آنکه عده ای که این مطلب را خواندند، به گوش عده ای که نخوانده اند و نمی دانند، برسانند!