همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

چند کلام اقتصادی با همه۲

در مباحث اقتصادی، همیشه نگاه ما به دولت است. اینکه دولت در مباحث اقتصادی می تواند مقصر باشد، و حتماً نیز مقصر می شود، حرفی نیست! اما در این مواقع دولت چند درصد مقصر است و خود ملت چند درصد؟!!!

هر گاه صحبت از تقصیر خودمان می کنیم، بسیاری به شخصیتشان بر می خورد! انگار که آنان هیچ ایرادی نداشته و ندارند! بزرگی می گفت: «هر گاه دستت را به نشانه طرف مقابل می گیری و می گویی تو مقصری، به یاد داشته باش که سه انگشت شما به طرف خودتان است!» پس مطمئناً خودمان بیشتر مقصریم!

حکایت عجیبی است در میان مردم ما!!! وقتی اعلام می کنند که جنسی در حال گران شدن است، به ناگاه هجوم آورده و آنچه در بازار هست و نیست را به یغما می برند!

یادش بخیر! آن زمانی که بنزین سالیانه 10درصد گران می شد، شب عید یک سال به پدر گفتم که برو تو هم بنزین باک خودروی خود را پر کن! جمله ی جالبی را بیان کرد! «امشب بنزین با نرخ قبلی زدم، فردا چه؟! واقعاً با این صفهای شلوغ، ارزش آن را دارد که این همه مدت در صف بمانم و هم خود را آزار دهم و هم ماشین را به خرج بی خود بیاندازم؟!!» راست می گفت؛ فردا چه؟ این صفهای طولانی، اصطلاک ماشین را بیشتر می کرد و اگر 1000تومان بنزین ارزانتر می زد، باید 2000تومان هزینه اصطلاک می داد!

قانون عرضه و تقاضا را غالباً می دانیم چیست! برای یادآوری عرض می کنم که این قانون اقتصادی می گوید: «هرگاه عرضه کالا زیاد و تقاضا (فروش آن) کم گردد، ارزانی به وجود می آید و هر گاه عرضه کالا کم و تقاضا زیاد شود، گرانی به وجود می آید.»

به یاد بیاورید زمانی که دولت اعلام نمود که قصد دارد یارانه ی پودر رختشویی (تاید) را حذف کند! معلوم بود که و اعلام نیز شد که قیمت 250تومان در هر بسته، به 400تومان افزایش خواهد یافت! اما به ناگاه در بازار چرخش دیگری اتفاق افتاد! ملت با هجوم به سوپرمارکت ها، هر چه پودر رختشویی یافتند، خریدند! بازار از پودر رختشویی خالی شد و قیمت آن تا 700تومان افزایش یافت! تا بازار به حالت تعادل بازگشت، چند ماهی گذشت و چون مردم خرید مدتهای خود را در مورد پودر رختشویی، انجام داده بودند، تقاضا هم کم شده بود، ارزانی اندکی در این محصول صورت گرفت! اما هیچگاه این محصول قیمت 400تومان اعلامی دولت را دیگر ندید! بلکه پس از چند ماه، به قیمت 450تومان بازگشت و ادامه ماجرا که خودتان خبر دارید....

همین مدتی پیش بود که کارخانجات لبنی، اقدام به عرضه شیر یارانه ای به مبلغ 650تومان کردند! در آن مقطع، برخی از مغازه داران با یک حرکت هماهنگ و البته بدون طراحی از قبل، خرید شیر خود را از ترس کاهش فروش، تقلیل دادند. همین امر باعث شد که تا مدتی اندک، دوباره قیمت شیر به 350تومان کاهش یابد!

هم اکنون در بازار گوشت هم چنین اتفاقی در حال رخ دادن است! خرید گوشت توسط عامه مردم به علت گرانی، کم شده است! قصابی ها ناچار به کاهش قیمت گوشت خود شده اند تا بتوانند از پس هزینه ها بر بیایند! جالب است که قیمت چیزی در حدود 3000 تومان هم کاهش پیدا کرد! در حالیکه نه از طرف دولت فشاری وارد شد و نه واردات گوشت داشتیم! بلکه خود مردم باعث ارزانی آن شدند!

اکنون خوب است که هر از گاهی، مردم دست به چنین اقداماتی بزنند! خرید یک کالای خوراکی را تحریم کنند تا قیمت آن کاهش یابد! با چنین طرز تفکری راهی برای برخی از سودجویان و محتکرین نخواهد ماند، جز آنکه کالا را به اندازه ی کافی و با نرخ مناسب به بازار عرضه کنند.

آیا کسی هست که هماهنگ کننده این امر باشد و هر از گاهی کالایی را اعلام و مردم هم پیروی کنند؟!

باز هم ماهواره

این سریال ماهواره و ماهواره گیری و ممنوعیت ماهواره هم برای خودش عالمی دارد!!!

قدیمی ترها به یاد دارند که تقریباً از اوایل دهه هفتاد شمسی بود که جنگ نرم، به بُعد فضا کشیده شد و پای ماهواره ها به خانه های ایرانی باز شد. پس از مدتی و در 23بهمن 1373، قانون ممنوعیت ماهواره در مجلس به تصویب رسید و دستور جمع آوری تجهیزات ماهواره صادر شد.

این قانون به طور جسته و گریخته، اجرا می شد. مدتی مأموران نیروی انتظامی، اقدام به جمع آوری می کردند و مدتی هم این قانون را رها می کردند. تا اینکه در مرداد 1385، این قانون شامل اصلاحیه ای شد.

اما آرام آرام، این قانون به فراموشی سپرده شد. چرا که مسئولان به دنبال کارهای زیربنایی بودند و دیگر کسی زیاد به ماهواره توجه نداشت. جماعت هم که روزها به کار خودشان سرگرم بودند و شبها اگر وقتی می شد، پای تلویزیون، یا برنامه های صدا و سیما را تماشا می کردند و یا کمی ماهواره نگاه می کردند، اما اکثریت با بدنی خسته به خواب می رفتند.

فتوایی شجاعانه از مقام معظم رهبری، در 20آبان 1388 (سایت فرهیختگان را نتوانستم باز کنم و از طریق cach یا به قول خودمان، صفحه ذخیره به متن استفتاء دست یافتم و همچنین در این لینک هم می توانید متن استفتا را مشاهده کنید)، نظر مبارکشان را از دیدگاه فقهی اعلام کردند و آن را از نظر اسلامی در استفاده های حلال، حلال و در استفاده های حرام، حرام اعلام کردند. بدین ترتیب بود که برخی نمایندگان مجلس نیز اعلام کردند چنانچه بحثی درباره ماهواره در مجلس صورت گرفت، حتماً آن را لحاظ خواهند کرد. 

فتنه عجیب 88 هم نتوانست، مأموران نیروی انتظامی را وادار به  جمع آوری تجهیزات ماهواره کند. بنابراین بهترین راه حل، ارسال پارازیت بر روی برخی شبکه های فتنه انگیز بود.

شاید کمتر ایرانی تصور می کرد که پس از این موضوع باز هم قانون خاک خورده جمع آوری تجهیزات ماهواره اجرا خواهد شد. بخصوص آنکه، صدا و سیما هم شبکه های تلویزیونی را دیجیتالی کرده و پس از عرضه گیرنده های مختلف دیجیتالی،  اولین شبکه کاملاً دیجیتالی بنام «شبکه مستند»  را راه اندازی نمود؛ تا از این طریق هزینه های افتتاح شبکه های تلویزیونی را پایین آورده و راحتتر شبکه های جدید را در اختیار مردم قرار دهد. بخصوص آنکه افتتاح و راه اندازی بیش از 15شبکه تلویزیونی از جمله «شبکه ورزش» و «شبکه فیلم و سریال» نیز در حال بررسی است.

اما به ناگاه همه چیز دوباره رنگ عوض کرد!!!

24بهمن 1389 بود که جهان نیوز خبر داد: خیز جدید مجلس برای کنترل ماهواره ها

و پس از آن بود که خبرگزاری ها و پایگاه های خبری در 19اردیبهشت 1390 خبر از تحرک دوباره نیروی انتظامی برای جمع آوری تجهیزات ماهواره دادند.

سردار روزبهانی، در این گزارش، به نکته ای عجیب اشاره کرد و آن این بود که جمع آوری تجهیزات ماهواره خواست مردم است!!!!

اکنون سؤال از سردار روزبهانی عزیز این است که: این مردم که می فرمایید درخواست جمع آوری تجهیزات ماهواره را داشتند، چند درصدند؟ چون تا آنجا که آمار رسمی و غیررسمی نشان می دهد، بیش از 80درصد خانه های ایرانی، دارای دیش و ریسیور و ال ان بی (LNB) هستند!!!! آیا منظورتان از مردم، همین 80درصد است، یا آن 20درصدی که روستاییان را نیز که غالبا دسترسی به ماهواره و همچنین روی گُل شما ندارند، شامل می شود؟!!!

از سویی پنجشنبه 22اردیبهشت 1390، روزنامه مردمسالاری، خبری را چاپ نمود بدین مضمون:

صبح سه شنبه ماموران نیروی انتظامی در گروهی ویژه و ضربتی بشقاب های ماهواره برخی  بلوک های شهرک اکباتان  را جمع آوری کردند.
ماموران بخش امنیت اخلاقی نیروی انتظامی با استفاده از کابل و تجهیزات مجهز تکاوری بشقاب های ماهواره مستقر در دیوار آپارتمان های این شهرک را جمع آوری کردند.
بر اساس گزارش شاهدان عینی ماموران نیروی انتظامی در چند مورد اقدام به ورود به منازل کرده اند.

به نظر شما، نیروی انتظامی، چند درصد از این تجهیزات را می تواند، جمع آوری کند و چه زمانی، دوباره این قانون، در بایگانی موقت، به فراموشی سپرده خواهد شد؟

در این باره باز هم همکلام خواهیم شد.

گلریزان اینترنتی

در پست پایگاه فراموش شده، اشاره ای کردم به یک مراسم سنتی ایرانی که متأسفانه مدتهاست به دست فراموشی سپرده شده است و گهگاهی مقامات دولتی و یا ادارات و قسمتهای خاص، امکان برگزاری این مراسم را دارند و دربرنامه های خاص نیز اجرا می شود.

امروزه با پیشرفت تکنولوژی، به جای آنکه اینگونه فرهنگهای اصیل ایرانی گسترش یابد، برعکس به دست فراموشی سپرده شد.  گهگاهی هم مشاهده شد که عده ای در قبای دلسوز، به فکر و اندیشه ی کلاهبرداری های اینترنتی بپردازند و اندک کور سویی که باید برای ادامه اینگونه راهها می ماند را نیز از بین بردند.

در این میان ستادهای خاصی بوده اند که وظیفه ی اطلاع رسانی داشته اند و یا امور بدهکاری های غیرعمد را به عهده داشتند. کارهایشان قابل تقدیر بوده و هست، اما کافی نیست!!! هنوز مشاهده می شود که افرادی خیر در میان بازدیدکنندگان اینترنتی وجود دارند که باید آنان را به درستی پاس داشت و از کمک های و حمایتهایشان به نحو احسن استفاده کرد.

در این میان میتوانم پیشنهادی برای همه، چه اعضای ستاد بدهکاریهای غیر عمد یا ستاد دیه و چه مردم خوب و دلسوز ایرانی داشته باشم. چه خوب است که مسئولان مربوطه، با برگزاری گلریزان اینترنتی اقدام به جمع آوری کمک های مردمی کنند. چه بسا که پرداخت آنلاین هم در این میان می تواند کمک و شتاب بیشتری در آزادی زندانیان بدهکار غیرعمد دهد. 

از عزیزانی هم این مطلب را مطالعه می کنند، خواهشمندم نظرات و پیشنهادات خود را ارائه دهند تا همه آنها را در کنار هم قرار دهیم.

میهن بلاگ= محل کسب و کار

خودم شخصا علاقه ی زیادی به تبلیغات دارم! در وبلاگهای تخصصی دیگرم این موضوع به خوبی مشهود است؛ حس می کنم که چهره ی زیبایی به وبلاگ می دهد. زمانی هم که در بلاگفا قلم می زدم به خاطر مسدود کردن کدهای تبلیغاتی از این وب جدا شدم و به بلاگ اسکای آمدم! حس می کردم که علیرضا شیرازی برای آنکه بتواند درآمد بلاگفا را برای خود حفظ کند، اقدام به اینکار کرده!درست یاغلطش را نمی دانم، اما این حسم بود!

یکی از وبلاگهای من در همین بلاگ اسکای، مشابه ای در میهن بلاگ دارد. یعنی همزمان با وبلاگ مد نظرم در بلاگ اسکای، همان مطلب در وبلاگ مشابه در میهن بلاگ به روز می شود. در هر دو وبلاگ تبلیغات مشابه وجود دارد که حتی یادم هست که برخی از همفکرانم به آن اعتراض کردند. چرا این همه تبلیغات؟!! اما علاقه شخصی است و حس زیبایی که تبلیغات به وبلاگ می دهد و کاری هم نمی شود کرد. اما تبلیغات در درجه دوم است و بیشتر از همه به فکر مطالب مناسب و مدنظرم می چرخم و ابتدا به ساکن آنها را انتخاب می کنم و برای اینکه درآمد از وبلاگ کسب کنم، ‌وبلاگهایم را به روز نمی کنم. اما متأسفانه افرادی در میهن بلاگ در حال وبلاگنویسی هستند که بیشتر از آنکه به وبلاگهایشان اهمیت بدهند، به تبلیغات و زیرگروه گیری هستند. جالب اینکه بیشتر این افراد پس از آنکه دریافتند که درآمد چندانی در کار وبلاگنویسی نیست، عطای بلاگنویسی را به لقایش می بخشند و می روند. این موضوع را می توان از صفحه وبلاگهای موضوعی دریافت که مثلا وبلاگ X پس از 500 پست که در عرض مثلا یک تا دو ماه در وبلاگ گذاشته است، بیش از چند ماه و گاهاً بیش از یکسال است که دیگر در وبلاگ مورد نظرش پست جدیدی ارایه نکرده است. اما همین افراد در زمان حضورشان هر دقیقه به وبلاگهای مختلف می روند و پیغام کسب درآمد و لینک زیرگروه می گذارند و تقاضا می کنند که از لینکی که معرفی می کنند به سایت مدنظر بروید و عضو شوید و شما هم به جمع تبلیغ کنندگان بپیوندید. شاید هر روز در میهن بلاگ چیزی در حدود 10 کامنت و پیغام به مدیر را که در رابطه به تبلیغات است، نخوانده پاک کنم. اما جدیداً همین عده از میهن بلاگ برای تبلیغات به بلاگ اسکای هم آمده اند و متأسفم از اینکه به وبلاگنویسی به دید شغل می نگرند. مثل اینکه وبلاگ نویسان هم مثل عامه مردم از یاد برده اند که وبلاگنویسی نه شغل است و نه تفریح!! بلکه مکانی است برای ترویج عقاید صحیح و ناب! برخی هم که برای درآمد بیشتر با -عرض پوزش- اقدام به راه اندازی وبلاگهای ضد ارزشی می کنند و عکسها و فیلم های نامناسب را در وبلاگشان به نمایش می گذارند. هر چند این نمایش عکسها و فیلم ها در بلاگ اسکای هم البته نه به قصد کسب درآمد که بلکه به قصد جذب بازدیدکننده بیشتر، راه افتاده است و متأسفانه هیچ مرجعی هم نسبت به این وبلاگها حساسیت نشان نمی دهد.

اما به فرض که تمام وبلاگ نویسان هم به کسب درآمد مشغول شوند، آیا به نظر شما کسی می ماند که بر روی تبلیغات کلیک کند؟ تقریبا 95% بازدیدکنندگان از سایتها، خودشان وبلاگ نویس هستند، اگر همه بر روی کسب درآمد تمرکز کنند، دیگر کسی نمی ماند که بر روی تبلیغات کلیک کند و دیگر کسی نیست که مطالب وبلاگها را بخواند! بهتر است اگر به فکر تبلیغات کلیکی هستیم، آن را به عنوان یک شغل ننگریم و برای درآمد به فکر شغل های سالم و حقیقی باشیم.

ایران فیلم به زبان عربی

شبکه ایران فیلم به زبان عربی از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر روی ماهواره های بدر و نایل ست قرار گرفت. اقدامی پسندیده که برای معرفی فرهنگ اصیل ایرانی - شیعی می تواند بسیار مثمر ثمر باشد.

این اقدام هر چند در کشورهای عربی تأثیر بسزایی خواهد گذاشت، اما دو مورد به ذهن نویسنده خطور کرد که در این باره سعی خواهیم کرد به طور مختصر درباره آن بنویسیم.

اول اینکه با افتتاح این شبکه به یاد ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» افتادم.

ملت خوب ما از داشتن چنین شبکه ی مناسبی در داخل محروم هستند و ناچارا باید به شبکه های فارسی 1، GEM TV و pmc family پناه ببرند و آن وقت ما برای کشورهای عربی این شبکه را افتتاح می کنیم. درحالیکه شبکه الکوثر به خوبی برای آنان برنامه های مناسب خانواده ها پخش نموده است و به خوبی مخاطب را در این کشورها جذب کرده است.

از سویی حالا که این شبکه را افتتاح کردیم و انشاالله به خوبی فرهنگ اصیل ایرانی - شیعی را معرفی خواهیم نمود. اما چرا برای معرفی بهتر زبان فارسی، این سریالها را به زبان فارسی و زیرنویس عربی پخش نکنیم؟ چرا همه ی فیلم و سریالهای آن به زبان عربی دوبله شده است؟

سخنی تازه با آقای فرخ نژاد

جناب آقای فرخ نژاد!

مثل اینکه برخی از طرفداران شما و اصلاح طلبان اینترنتی، از اینکه شما را رسوا کردیم، زیاد راضی نیستند! برای آنکه تهمت به نویسنده زده نشود که به شما تهمت و افترا زده است، و برای آنکه برخی بدانند که اصولگرایان بدون مدرک حرفی را نمی زنند، فیلمی 13 ثانیه ای از توهین شما به شعور مردم، که انتخاب دکتر احمدی نژاد را اشتباه می دانستید، آماده کرده ایم. برخی از دوستان شما، برای آنکه زود به هدفشان برسند، ادعا کرده اند که نه فیلم دمکراسی در روز روشن را دیده ام و نه فیلم جشن دوم خرداد! اما بنده سخن از دیدن فیلم دمکراسی در روز روشن را نکردم و به تیزر تبلیغاتی آن اشاره کردم و اکنون، برای آنکه ادعای دوستداران شما را در مورد ندیدن فیلم جشن دوم خرداد سال 88 به سخره بگیرم، این فیلم را به شما و دوستانتان تقدیم می کنم.