همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

خوش استقبال و بد بدرقه!

کلاً ما ایرانیها، آدمهای خوش استقبال و بدبدرقه هستیم!

این موضوع را بارها ثابت کرده ایم! چه در زندگی روزمره، چه در مباحث هنری و فرهنگی، چه ورزشی و چه حتی در مباحث سیاسی!!

همیشه بخاطر اینکه عقده های درونی خود را خالی کنیم، افرادی را که دارای شهرت هستند، به تمسخر می گیریم؛ به جای آنکه نقدشان کنیم. بارها و بارها این موضوع برایمان تکرار شده و هنوز هم در حال تکراریم!

قبول دارم که دکتر احمدی نژاد در 4سال دوم تکیه اش بر ریاست جمهوری، عملکرد قابل قبولی نداشت! ضعفهای فراوان و پی در پی، مقبولیت دوره ی اولش را در هم شکست! و شخصاً نیز به بسیاری از عملکردهایش و چه بسا به برخی از عمل نکردنهایش انتقاد شدید دارم. اما انتقاد و گلایه، با توهین و تمسخر دو مقوله جدا از هم هستند.

حالا که دکتر احمدی نژاد در پایان دوره ریاست جمهوریش قرار دارد، متأسفانه موجی از توهین و تمسخر در برخی سایتهای خصوصاً خبری به راه افتاده که نشان از عقده های درونی نویسندگان این مطالب است! مطالبی که به جای طنز، توهین به همراه دارد!

اما به غیر از توهین و تمسخر، مطالبی هم هست که متأسفانه از سوی برخی از مسئولین قدیمی که به هر دلیلی برکنار شده اند، بیان می شود. مطالبی هم از آن سوی آبها علیه دکتر احمدی نژاد بیان می شود که با آب و تاب این سایتهای خبری آن را بازتاب می دهند!

امروز در تلاشم که ابتدا در این مطلب به دو مطلب پاسخ دهم:  

ادامه مطلب ...

ریشه ی فاجعه ی بی حیایی!

مطلبی را دیروز در خبرگزاری فارس مطالعه کردم که متأسفانه خبر از رشد بی حیایی در جامعه می دهد!

در این مطلب مصاحبه شونده خبر از توهین های مکرر زن بدحجاب می دهد که این مملکت را از آن خود می داند و دوره حجاب را پایان یافته اعلام می کند! از عدم اقدام مأمورین سخن می گوید و اینکه مردمی که شاهد این ماجرا هستند و آنها هم کاری انجام نمی دهند!

همه اینها گفته شد! اما ریشه این بی حیایی کجاست که زنی با بدترین نوع حجاب به خیابان می آید و برعکس آنکه از این نوع پوشش خجالت بکشد، با بی حیایی تمام دوره ی حجاب را تمام شده می داند؟!

قبلاً هم در این باره حرفهایی را زده بودم! متأسفانه عده ای از دوستان به جای آنکه منطقی فکر کنند، با کلمات ناشایست همراهیم نمودند و در بهترین حالت، مرا منافق خواندند!!!

اما بهتر است که واقع گرا باشیم تا توهم گرا!

واقعیت این است که در جامعه ای زندگی می کنیم که عوامل مختلفی دست به دست هم داده اند تا ریشه ی بی حیایی در جامعه کاشته شود! بی حیایی از نوعی که دیگر شرم می کنیم، بیان کنیم!

عوامل بسیاری بیان شده اند که باعث ترویج این بی حیایی در کشور شده است! از جمله ماهواره و تهاجم فرهنگی و ...؛ منکر تأثیرات این عوامل نیستیم! مسلماً این عوامل بی تأثیر نیستند! اما به راستی در پله چندم؟! آیا به واقع این موارد در پله اول قرار دارند؟! 

ادامه مطلب ...

آیا در انتخابات 92، تقلب نشد؟!!!

یادش بخیر! فتنه گران 88، کلیدواژه تقلب در انتخابات را در دست گرفتند و در طبل کوبیدند که رأی من کو؟!! عده ای ساده اندیش هم که از همه جا بی خبر بودند، به گمان اینکه آن حضرات راست می گویند، دنباله همان حرف را گرفتند و بدون اینکه اندکی تأمل و تفکر کنند، آن را دنبال کردند.

اما امروز، هیچ کس حرف از تقلب نمی زند! چرا که صاحبان رسانه های بیگانه، برخلاف تصورشان، حجت الاسلام حسن روحانی را بعنوان رئیس جمهور منتخب دیدند! و صد البته که دستپاچه، نمی توانند حرفهای قبل از انتخابات را رفع رجوع کنند!

اما موضوعی که در دوره ی قبل و حتی این دوره مهجور ماند، این بود که این دوره آرای روستانشینان و شهرهای کوچک هم به سبد رئیس جمهور منتخب ریخته شد! در حالیکه دوره ی قبل غالباً به محمود احمدی نژاد رأی دادند! اعتقاد داشته و دارم که 4سال اول خدمت احمدی نژاد، برخلاف دوره ی دوم ایشان که پر از ایرادات اساسی بود، باعث آرای بالای ایشان شد!

اکنون کسانی که اعتقاد دارند که در انتخابات دوره ی گذشته تقلب شده، می توانند همان ادعا را نمایند؟! کسانی که برخلاف فرموده حضرت امام خامنه ای مدظله العالی که هزاران بار بیان فرمودند: «آحاد مردم بدانند که من هم مانند همه یک رأی دارم و جز خودم کسی از آن آگاهی ندارد» می توانند ادعا کنند که معظم له، مایل بودند که کسی دیگری برخلاف نظر مردم بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؟ کسانی که با این ادعاهای پوچ قصد داشتند که نام و اعتبار جمهوری اسلامی را لکه دار کنند، باید نگاهی به دوره ی اول انتخاب سید محمد خاتمی می انداختند! جایی که مانند دور دوم انتخاب محمود احمدی نژاد، همین فتنه گران، در طبل رسوایی می کوبیدند که: نظام مایل است که علی اکبر ناطق نوری رئیس جمهور شود و معتقد بودند که آرای سید محمد خاتمی به نفع علی اکبر ناطق نوری مصادره خواهد شد! اما برخلاف انتظارشان، خاتمی رئیس جمهور شد؛ اما در انتخابات دوره گذشته، متأسفانه جای بلوغ سیاسی در میان عده ای از مردم، با احساسات عوض شد و اتفاقاتی افتاد که کشور را چند سالی به عقب راند!

اما این دوره می تواند درس خوبی باشد برای همه مردم! نظام به نظر اکثریت اعتقاد دارد و احترام میگذارد! برای نظام اهمیتی ندارد که رئیس جمهور از طیف اصلاح طلبان باشد یا اصولگرایان! همین که معتقد به نظام و خدمت به مردم باشد، کافیست! خصایصی که دکتر روحانی نیز از آنها بهره می برد!

رأی مرا می خواهید؟!! من به سردارقالیباف رأی دادم و انکار هم نمی کنم. اما همانطور که دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب گفتند، او اکنون رئیس جمهور همه مردم ایران است! همانطور که در دوره ی اول احمدی نژاد از وی بخاطر خدماتش حمایت کردم و در دوره ی دوم به بسیاری از عملکردهایش انتقاد، در مقابل دکتر روحانی هم همانگونه خواهم بود.

انتخابات شورای اسلامی رشت

انتخابات شورای اسلامی شهر رشت در حالی برگزار شد، که به دلیل بازداشت 6عضو شورای قبلی به جرایم مختلف اقتصادی، شور و هیجان خاصی را داشت!

حقیر هم به عنوان رئیس ستاد یکی از همین کاندیداها، مشغول به کار شدم که متأسفانه مواردی را شاهد بودم که مایه شرم است!!

شاید به جرأت بتوان گفت که انتخابات شورای این دوره، غیر اسلامی ترین انتخابات تاریخ بوده است!

هر چه که عزیزان و تلاشگران در پای صندوقها، صادقانه عمل کردند، عده ای از کاندیداها، متأسفانه با بی اخلاقی تمام اقدام به خرید رأی کردند و مبالغ هنگفتی را در این راه خرج نمودند! مدارک و مستندات زیادی در این باره وجود دارد! شهود بسیاری نیز در این باره وجود دارد و حتی شنیده ها، حاکی از آن است که مدارک و دلایل محکمی نیز در این باره در دست دادستان بعنوان مدعی العموم وجود دارد که از انتشار رسمی آرا، جلوگیری کرده است.

در حالیکه تعدادی از کاندیداها، با فشارهای مختلف توانستند پس از رد صلاحیت اولیه، تأیید ثانویه خود را بگیرند و جالب اینکه غالب همان افراد در لیست های غیررسمی قرار دارند، با این اوصاف هنوز جای سؤال است که با این همه بی اخلاقی، چرا فرمانداری اقدامات لازم را برای ابطال آرا انجام نمی دهد تا حق در یک انتخابات صحیح، به حقدار برسد!

نیروی انتظامی چه می کند؟!

در هفته ای که گذشت، مأمورین نیروی انتظامی، با گذاشتن ایست بازرسی های متعدد در شهر رشت، همه را اسیر برنامه های نامعلوم خود کرده اند.

ایجاد ترافیک درون و برون شهری، ایجاد ترس و رعب بین مردم عادی و گذری، بالا بردن هزینه ها و اصطلاک خودروهای متوقف شده، هزینه ی ساعتها معطلی (به ازای هر نفر 5دقیقه) و ... از مضرات این طرح های بدون برنامه و بدون دلیل است!

هدف از اجرای این طرح ها چیست؟ و چرا باید بدون مجوزهای لازم و فقط با یک بخشنامه ساده اجرا شود؟!

این سؤالی است که ذهن را درگیر خواهد کرد!

اول آنکه این طرحها، با یک بخشنامه از سوی مقامات بالای نیروی انتظامی آغاز می شود. در حالیکه بخشنامه ها، قابلیت اجرا برای عموم ندارند و همگان به این موضوع اشراف دارند! وقتی قرار باشد که چنین مواردی طرح هایی اجرا گردد، یا باید با مجوز وزارت کشور با اعلام دلیل باشد و یا اینکه یکی از قضات با اعلام دلیل مجوز چنین کاری را صادر نماید.

اینکه نیروی انتظامی، خودسر با صرف هزینه های بیشمار، دست به چنین اعمالی بزند، در حالیکه همه از خدمات این نیرو آگاه هستند، جای سؤال برای شهروندان به جا خواهد گذاشت!!

البته احتمال اینکه نیروی انتظامی، چنین مجوزی را داشته باشد، دور از ذهن نیست! منتها، اینکه بدون خبر و آگاهی دست به چنین اعمالی زده شود، توهینی است به شعور شهروندان!


فارغ از این مسایل، انجام چنین مانورهایی در این برهه زمانی که نزدیک دو انتخابات مهم شوراها و ریاست جمهوری می شویم، خود به تنهایی جای سؤال است!

اگر اجرای این طرحها و مانورها، برای آن است که پیامی باشد برای فتنه گران و آشوبگران تا همچون پس از انتخابات 88 وارد عرصه نشوند، باید گفت که نیروی انتظامی و مأمورین امنیتی، آدرس را اشتباه آمده اند! مردم عادی بارها و بارها ثابت کرده اند که پشت نظام ایستاده اند. به ولایت فقیه و آرمانهای اسلام و انقلاب پشت نخواهند کرد. بهتر آن است که به جای اجرای این برنامه های بی مصرف که جز آزار و اذیت عامه مردم چیزی در بر ندارد، و در عوض فتنه گران را آماده می کند که در محلهای مناسب و به دور از دسترس ایستها و بازرسی ها قرار گیرند، به دنبال شاخه ها و برگهای فتنه گران و منحرفین بچرخند!

بالاخره GEM تعطیل شد

بالاخره پس از مدتها، درگیری و بالا و پایین رفتن مدیران شبکه های GEM GROUP و فارسی1، پس از تعطیلی رسمی شبکه زمزمه، شبکه های GEM GROUP هم تعطیل شد تا خیال مدیران فرهنگی راحت شود. اما در این میان نباید از یاد برد که اتفاقات زیادی افتاد!

هر چند برخلاف شبکه ی فارسی1 که با فشار زیاد پارازیت از هاتبرد کوچ کرد، این دفعه به دلایل نامشخصی که حتی «سعید کریمیان» مدیر شبکه های GEM GROUP به درستی اعلام نکرده، تعطیل شد.

از آن جمله که فشارها بر اعراب برای ماهواره یاه ست بالا بود. برخی از دوستان از شبکه  GEM TV به ماهواره هاتبرد شکایت کردند و ... و در این میان آنچه که از صحبتهای سعید کریمیان برداشت شد، این بود که جمهوری اسلامی در تعطیلی این شبکه نقشی نداشته است. اما وی در مصاحبه های گوناگون، قطع شبکه های GEM GROUP را بی ارتباط با ارتباط وی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین کوردل) ندانسته است. افشاگریهایی که سلطنت طلبانی همچون شهرام همایون مدیر و مجری شبکه کانال یک و مدیران ارشد شبکه من و تو به راه انداختند. او همچنین از فشار این افراد برای تعطیلی شبکه های GEM GROUP نیز پرده برداشته است.

اما در این میان مسئله ای که ذهن را درگیر خود می کند، این است که سعید کریمیان چندی پیش مجوزی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده بود تا شبکه ایرانیان را راه اندازی نماید. شبکه ای که با اجرای رضا رشیدپور نیز همراه بود و برنامه هایی تقریباً مناسب برای همه ایرانیان پخش می کرد. و البته برخی از سریالهایی که از شبکه صهیونیستی فارسی1 پخش شده بود نیز از این شبکه با همان دوبله فارسی1 پخش گردید. از جمله می توان به چند سریال کره ای اشاره کرد. اکنون زمان آن رسیده است که مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد پاسخ دهند که چگونه برای شخصی که سه سال در پادگان اشرف مستقر بوده و ارتباطش با منافقین کوردل که دستانشان به خون هزاران ایرانی آلوده است، مجوزی را برای شبکه ماهواره ای صادر نمودند؟!
آیا قبل از اینکه مجوز برای چنین شبکه ای صادر شود، درباره سوابق این فرد هیچگونه بررسی و تحقیق به عمل نیامده بود؟!!