همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

چرا از دریافت یارانه انصراف ندادم؟

دولت در این مدت گذشته٬ اصرار عجیبی داشت که مردم از دریافت یارانه٬ انصراف دهند. اما من شخصا قبول نداشتم و انصراف ندادم!

شاید امروز به این مبلغ چهل و پنج هزار و پانصد تومان احتیاج نداشته باشم. اما به دلایلی که عرض خواهم کرد٬ از دریافت یارانه انصراف ندادم.قبل از هر چیز به یاد دارم که قبلا گفته بودم دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد گذشته است. اما اکنون بخاطر واکاوی موضوع یارانه٬ ناگزیرم گریزی بزنم به گذشته.آن زمان با تمام علاقه و حمایتهای گوناگونم از دکتر احمدی نژاد٬ با موضوع پرداخت نقدی یارانه ها٬ مخالف بودم. زیرا طبق علم اقتصاد٬ تزریق پول به جامعه بدون تولید و خدمات٬ باعث ایجاد تورم میشود! به هر صورت این اتفاق اشتباه افتاد و پول بدون تولید و خدمات به بازار تزریق شد. تورم بیش از اندازه که تصور میشد٬ رخ داد و کالا و خدمات به سه برابر قیمت خود رسید. فاجعه ای که غیرقابل تصور بود.اما امروز....

امروز جامعه نیازمند آرامش اقتصادی است. منتهادولت با اعلام درخواست انصراف از مردم٬ به بهانه بهداشت و سلامت٬ به دنبال جبران کسری بودجه ای است که بابت یارانه ها به خود است. ایراد این موضوع کجاست؟


اکنون جامعه با آن تورم کذایی ناشی از تزریق پول بدون تولید و خدمات کنار آمده است. یارانه های دریافتی دیگر باعث ایجاد تورم نخواهد شد. تورمی که موجود است٬ حاصل برنامه ریزی اقتصادی است و ارتباطی به یارانه های نقدی ندارد.

کسر یارانه ها از جامعه هم باعث نخواهد شد که تورم کاهش یابد. زیرا کسر یارانه های نقدی٬ باعث کم شدن هزینه های تولید نمیگردد. فقط باعث می شود که قدرت خرید مردم کاهش یابد. این کاهش قدرت خرید هم باعث نمیشود کالا یا خدماتی ارزان گردد. به هر حال هزینه ی تولید همان قیمت قبلی است.

بنابراین با توجه به اینکه قیمت تولید کاهش نیافته و قدرت خرید جامعه هم کاهش یافته است٬ باید منتظر ورشکستگی بسیاری از کارخانجات و تولیدی ها و به تبع آن بیکار شدن عده ای در جامعه باشیم.این فاجعه اولی است که باید از اردیبهشت ماه سال۹۳ منتظر آن بود.

برای موضوع بهداشت و سلامت هم میشد از بخش خصوصی دعوت به همکاری کرد. چنانچه قیمتها با سیری که بیان شد٬ افزایش یابد٬ مسلما تأثیری در سوق دادن مازاد یارانه ها به بخش سلامت نخواهد داشت.

اما فاجعه بعدی اجرای آزاد کردن قیمت حاملهای انرژی با حذف و کسر یارانه ی عده ای دیگر فاجعه ای دیگر است. تصور کنید که قیمتها بخاطر افزایش قیمت حامل های انرژی افزایش یابد و در این شرایط قدرت خرید مردم هم کاهش یابد؟ چه فاجعه ای رخ خواهد داد؟!

شبکه خصوصی تلویزیون

سالهاست که درخواستهای مکرر برای ایجاد شبکه خصوصی از محافل مختلف به گوش می رسد!

در این سالها، متهم ردیف اول عدم ایجاد شبکه خصوصی همیشه صدا و سیما بوده است! چرا که بسیاری بر این باورند که بسیاری از درآمدهای تلویزیون دولتی ایران، از بین خواهد رفت! با این اوصاف بسیاری از موقعیتهای مناسب برای جامعه ی ایرانی از کف رفت! موقعیتهایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.

ایجاد شبکه خصوصی رادیو و تلویزیون می تواند منفعتهای بسیاری را به دنبال داشته باشد که در مقابل، ضررهای آن بسیار کم است. کاری که حتی برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز می تواند درآمدزایی بسیاری را به دنبال داشته باشد!

با روی کار آمدن گیرنده های دیجیتال و نقل مکان کردن شبکه های صدا و سیما از گیرنده های آنالوگ به گیرنده های دیجیتال، این امیدواری را برای ببینندگان داخلی فراهم کرد تا بتوانند از برنامه های مختلف شبکه های قدیمی و جدید التأسیس، استفاده کنند! زمان زیادی طول نکشید که با فراهم آمدن افتتاح شبکه های جدید، برخی از آرزوها، به حقیقت پیوست! روی کار آمدن شبکه های نمایش، ورزش، تماشا و جدیداً شبکه نسیم، همگی از روند رو به رشد و مثبت برنامه های تلویزیونی، ابراز رضایت کردند!

اما این همه می تواند، پایان کار نباشد! چرا که صدا و سیما می تواند از گیرنده های دیجیتال، بهره بیشتری ببرد!

برخی از خوانندگان می دانند که کار با فرکانس شبکه های ماهواره برای صاحبان شبکه های تلویزیونی، چگونه است! صاحبان شبکه های تلویزیونی، باید مبلغی را به صورت ماهانه به کشورهای صاحب ماهواره پرداخت کنند که در اصل این موضوع، اجاره فرکانس است! اکنون دیجیتال با فرکانسی پایین تر از ماهواره در ایران چنین می کند! بنابراین صدا و سیما می تواند با اجاره دادن فرکانسهای مختلف گیرنده های دیجیتال، ضمن برداشتن باری سنگین از دوش خود که همانا ایجاد شبکه های مختلف است، از فرکانسهای گیرنده دیجیتال، کسب درآمد نماید!

اجاره فرکانس گیرنده دیجیتال، که می تواند درآمد عظیمی را برای صدا و سیما ایجاد کند، می تواند باعث سودهای فراوانی نیز برای جامعه باشد! از جمله ایجاد اشتغال یکی از آنهاست! مدتهاست که بسیاری از جوانان این مرز و بوم، بخاطر علایق شخصی، اقدام به برنامه سازی برای شبکه های ماهواره ای خصوصاً شبکه های معاند می کنند! در حالیکه شاید قریب به اتفاق آنها ندانند که چه می کنند؟!! با به وجود آمدن شبکه های خصوصی، مسلماً این افراد می توانند فعالیتهای خود را معطوف داخل کشور کنند، چرا که عملکرد آنها مسلماً بیشتر به چشم خواهد آمد!

از سویی باید دانست که شبکه های خصوصی به دو صورت نیازمندی های خود را مرتفع خواهند کرد! از طرفی با خرید برخی آثار صدا و سیما و پخش آن، که به درآمدزایی صدا و سیما منجر خواهد شد و از سوی دیگر ساخت فیلم و سریال و دوبله برنامه های خارجی که همگی منجر به تحرک بیشتر در قشری خواهد شد که اکنون نیمی از آنان در بیکاری و یا کم کاری به سر می برند!

اما نگاهی هم باید به بازار انداخت! این شبکه ها می توانند باعث رونق بازار و رقابت در آن شوند! مسلماً شبکه های خصوصی برای جذب آگهی های تلویزیونی، مبالغ کمتری را دریافت خواهند کرد و تمام اینها باعث می شود که حتی خرده پاترین تولیدکنندگان، برای فروش بیشتر، به آگهی های تلویزیونی روی آوردند!

در مجموع، همه این اتفاقات، می تواند روند رو به رشدی را، هر چند اندک در اقتصاد کشور ایجاد کند.

ارتباط «مرگ بر آمریکا» با آیات قرآن

زمانی بود که سایت خبری «عصر ایران» را یکی از بهترین سایتهای تحلیلی - خبری می دانستم!

آن زمانها، هنوز منوچهر متکی، وزیرخارجه دولت دکتر احمدی نژاد بود!

متکی برکنار شد! درست و غلطش را کاری ندارم؛ کجا و چگونه اش هم مورد بحث نیست!! بحث اینجاست که از زمانی که منوچهر متکی، از وزارت خارجه عزل شد، رویکرد سایت «عصر ایران» نیز عوض شد! رویکرد و مباحث منطقی، جای خود را به رویکرد و مباحث احساسی داد!

چندین بار خواستم که درباره این سایت بنویسم، اما از خیر آن گذشتم! تا اینکه مطلبی را با عنوان «سر دادن "مرگ بر آمریکا"، حق ایرانیان است اما "آیه قرآن" نیست» مطالعه کردم!

پاسخی اجمالی به مطلب در قسمت نظرات همان سایت دادم، می دانستم که تأیید نمی شود! اما امیدوار بودم که یا تأیید شود و پاسخ گویند و یا اینکه قانع شوند و مطلب را حذف کنند!

منتها متأسفانه نه این شد و نه آن!

پس بر آن شدم که پاسخی تفصیلی به این مطلب دهم، تا شاید نویسنده و مدیران سایت عصر ایران، پاسخ این مطلب بی ارزش را مطالعه کنند و خود را اصلاح نمایند و تا قبل از اینکه سخنی به گزاف بگویند، تحقیقی درباره ی مطلب منتشره خود نمایند!

در مقاله فوق الذکر، نویسنده سعی نموده که از دریچه منطقی وارد شود، با سخنان منطقی آغاز کرده و ذهن خواننده را آماده می کند که پس از حرف حق، آمادگی پذیرش سخن ناحق را داشته باشد!

از آنجا که نویسنده ناشی، سعی داشته که فقط وحیانی بودن شعار مرگ بر آمریکا را زیر سؤال ببرد، متوجه نبوده که این شعار به طور کلی معنایی جز استکبار و ظالم ستیزی ندارد! یعنی کلیت در قرآن بیان شده و اکنون یکی از مصادیق آیات شریفه، همین آمریکاست!

به آیات زیر توجه بفرمایید:

1- آیه 88 سوره بقره

بلکه خدا به سزاى کفرشان (یهودیان و دشمنان رسول خدا) لعنتشان کرده است

2- آیات 86 و 87 سوره آل عمران

خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى‏کند(86) آنان سزایشان این است که لعنت‏ خدا و فرشتگان و مردم همگى برایشان است(87)

3- آیه 93 سوره نساء

و هر کس عمدا مؤمنى را بکشد کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‏گیرد و لعنتش مى‏کند و عذابى بزرگ برایش آماده ساخته است

این سه مورد چند مثال از تمام آیاتی است که خداوند باریتعالی در قرآن علیه کافران بیان نموده که دقیقاً امروزه مصداق بارزش، دولتمردان آمریکا هستند! بنابراین اگر چنانچه آنها دست از اعمال خود بردارند، این این آیات دیگر درباره آمریکا نمی باشد! نویسنده بهتر بود، بجای حرص و جوش خوردن در مورد زمان بلااستفاده بودن از شعار مرگ بر آمریکا، سری به این آیات زده و ارتباط آنها با شعار مرگ بر آمریکا را به راحتی پیدا می کرد!

اما در قسمتی از این مقاله بیان شده است:

«روزی در این کشور ، شعار مرگ بر شوروی و مرگ بر فرانسه سر داده می شد»!!!!!

هر چه به مغزم فشار آوردم و دنبالش در کتب تاریخی چرخیدم، متوجه نشدم که در چه زمانی نیاکان ما، شعار مرگ بر فرانسه سر دادند!!! به چه دلیلی، نویسنده این مطلب، شعار مرگ بر انگلیس را با شعار مرگ بر فرانسه جایگزین کرده، برای ما مجهول است! فرانسه در تمام طول تاریخ خود، چشم طمع به سوریه و قاره آفریقا داشته است! اگر به جای فرانسه، گفته می شد پرتغال یا اسپانیا، بیشتر مورد پذیرش بود. چرا که این دو کشور، در دوره ای تاریخی - هرچند بسیار کوتاه- چشم طمع به سرزمینهای ما دوختند! اما فرانسه...!!!!

نگاهی به حاجی انصاری در سریال «دودکش»

موفقترین سریال طنز ماه مبارک رمضان امسال، سریال «دودکش» بود که محمدحسین لطیفی آن را کارگردانی کرده بود.

بازی موفق زوج کمدی تلویزیون «هومن برق نورد - بهنام تشکری» در کنار بازی درخشان «امیرحسین رستمی» و روایت ساده یک زندگی ساده روزانه که برای همه ما اتفاق می افتد، به همراه تکیه کلامهای خاص، باعث خنده ی ما به زندگی روزمره ی خودمان شد.

اما در کنار همه اینها، باید به بازی بسیار زیبای «جواد عزتی» در نقش یک روحانی اشاره کنیم که صحنه های جالب و جذابی را به نمایش گذاشت.

متأسفانه برخی بر این باورند که روحانیت در این سریال به تمسخر گرفته شد!! در حالیکه فی الواقع چنین نبود.

نگاهی به بازی کوتاه، اما چشم نواز جواد عزتی، مشخص می شود که نقش وی با حقایقی روبرو است. بعنوان مثال آنجا که فیروز هنگام برخاستن از زمین، دستش را روی شانه حاج آقا می گذارد و میگوید: «خواهش می کنم حاج آقا!» و اجازه نمی دهد که حاج آقا انصاری از زمین برخیزد! صدای حاج آقا در می آید که: «کار دارم، می تونم پاشم! می شه! می شه!» که نشان دهنده ی احترام مردم به روحانیت و لباس روحانی است، حال آنکه شاید خودمان هم درک نکنیم که باعث آزار انسانی دیگر، ولو در لباس روحانی می شویم!

اما درکل حاجی انصاری را روحانی شاد و تلاشگر برای رفع نیازها و مشکلات مردم می یابیم که در پس خنده های عامیانه اش، در انتهای سریال مشخص می شود که همسرش را در اثر بیماری از دست داده و با کودک خردسالش به تنهایی زندگی می کند و ما را یاد آن ضرب المثل «آنکه می گرید، یک درد دارد و آنکه می خندد، هزار درد» می اندازد! مردی که خود با دردها و غصه ها، دست و پنجه نرم می کند، اما برای شادی مردم و رفع مشکلاتشان، به دنبال آنها می دود! نمی دانم آنان که این مسایل را لودگی می دانند، آیا طنز تلخ را می شناسند یا نه؟ تمام این موارد طنزهای تلخی است که در جامعه ما مستتر مانده است. امروزه روحانیونی شاد، با نشاط و طراوت، همراه جوانان ورزش می کنند و با آنان شوخی می کنند، بدون آنکه به لباس روحانیت توهینی شده باشد! که شاید صد مرتبه با این شادابی و طراوت، شأنی والاتر به این لباس ببخشند! کما اینکه پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز با یاران شوخی می فرمود و با آنان همیشه شاد بود! و چه سخنی بالاتر از قرآن که پیامبر را برای ما بهترین الگو معرفی کرده است.

کابینه زوار در رفته!

دکتر روحانی کابینه اش را برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد.

کاری نداریم که برخی از این اعضا، شایستگی جلوس بر مسند وزارت را ندارند.

کاری نداریم که برخی از این افراد، قراردادهای ننگینی را امضا کردند که مایه سرشکستگی است.

کاری نداریم که برخی از این آقایان، در دوره های گذشته، نتوانسته اند مجموعه ی خود را بطور اکثریت، در رضایت نگاه دارند.

دوره احمدی نژاد هم گذشته و فعلاً فقط به تاریخ پیوسته است!

اما ایرادی به این کابینه وارد است که باید به آن توجه شود، حضور افراد مسن است. هنوز برایم سؤال است که چرا دکتر روحانی به جای انتخاب جوانان برای وزارت و گماردن افراد مسن بعنوان مشاور در کنار آنان، ترجیح داده است که «مدرسه پیرمردها» را در کابینه ی دولتش افتتاح نماید؟

حداقل در این 35سال اخیر که از عمر انقلاب گذشته، هیچگاه از اعتماد به جوانان ضرر نکرده ایم. پیروزی انقلاب به دستان جوان بود. پیروزی درجنگ، انرژی هسته ای، پژوهشکده رویان، تسلیحات موشکی و نظامی، هواپیماهای پهپاد و جنگنده قاهر-313، تسخیر فضا و هزاران مورد دیگر! اما چرا آقای روحانی به جای انتخاب بهترینها، دست به انتخاب آزموده هایی زده است که ضمن بودن حرف و حدیث در مورد آنان، دیگر نای حرف زدن و کار کردن هم ندارند؟ امیدوارم که در جلسات هیئت دولت، بساط خوابیدن و چرت زدن پیرمردانه، راه نیافتاد!

اولین گام موفق دکتر روحانی

هنوز یک روز از آغاز دوره ریاست جمهوری حجت الاسلام دکتر روحانی نگذشته است که اولین گام موفق را ایشان و تیمشان برداشتند.

حضور بیش از 10 رئیس جمهور، 2نخست‌وزیر، 6رئیس مجلس، 8معاون رئیس جمهور، 3معاون نخست‌وزیر، 11وزیر خارجه، 13 وزیر از سایر وزارتخانه‌ها و معاون دبیرکل سازمان ملل مهمانان شرکت‌کننده در مراسم تحلیف حسن روحانی هستند. حضور این تعداد از سران می تواند تبلیغات دشمن برای نشان دادن ناامنی در کشور را خنثی کند. این خنثی کردن حتی اگر به اندازه ی گندمی کوچک هم باشد، با ارزش است! چرا که تلنگر به آگاهی مردم دنیا، آرام آرام باعث می شود که ملتهای کشورهای صنعتی تحت تبلیغات سوء دشمن، به اخبار و اطلاعات این شبکه ها، حتی در آینده اعتماد چندانی نکنند. اینگونه برنامه ها می تواند در جذب توریست خارجی و از آن مهمتر، جذب سرمایه گذاری خارجی تأثیر بسزایی داشته باشد.

بنابراین اولین موفقیت دکتر روحانی را به ایشان و ملت سرفراز ایران تبریک عرض می کنم.