همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

حقه های قدیمی

امروز صبح با یکی از دوستانم که در فیس بوک فعالیت دارد، برای گشتی در شهر، بیرون رفتیم. در لابلای سخنان این دوست، مناظره ای ساده با یک جوان 18 ساله از فرقه انحرافی و ضاله بهایی بیان شد. می گفت که که این بهایی، مرا به یاهو مسنجر راهنمایی کرد و در آنجا سخن را آغاز کرد.

نقل قول این بهایی: «ما از ابتدا بهایی نبودیم. پدربزرگم یک روحانی و از شاگردان امام خمینی بود!!!!، اما پدرم بعدها در سن 37 سالگی متوجه شد که بهاییت کاملتر و بهتر از اسلام است!!! به همین خاطر بهایی شد. من تا مدتها مذهبم!!! را پنهان می کردم، اما زمانی که آشکار کردم، از ادامه تحصیل من جلوگیری شد و تحت فشار شدیدی من و خانواده ام قرار گرفتیم!!!....»

دروغ پشت دروغ!! چرا این جماعت این همه تلاش دارند که مظلوم نمایی کنند، بر ما پوشیده است. اما می خواهیم که همین چند خطی را که از وی نقل کردیم، یک بررسی کوتاه کنیم تا به دروغهای وی و همکشانشان پی ببریم:
1- هر وقت پای مناظره با یکی از غیر شیعیان باز می شود، اولین جمله ای که می گویند این است که ما قبلاً شیعه و مسلمان بودیم!!! سالهاست که در همین اینترنت و حتی در دنیای خارج از این جهان مجازی، مناظره با اهل تسنن و وهابیون دارم. آنها هم همین جملات، اولین جملاتشان است! در یکی از تالارهای گفتمان وهابی، مراجعه به معارفه اعضا داشتم، دیدم 15 نفر!!! برای معرفی خودشان از همین جمله تکراری «من قبلاً شیعه بودم» استفاده کردند. اتفاقاً بعدها با یکی از آنان طرح رفاقتم بیشتر شد و خیلی مؤدبانه با هم بحث می کردیم. یک بار به او گفتم که تو خوب مناظره می کنی! هرچند در جاهایی اطلاعاتت آنقدر ناقص است که زود زمین می خوری و هر چند هم اطلاعاتت را در این زمینه کامل کنی، باز هم بخاطر اشتباهات بزرگان اهل سنت ره به جایی نمی بری، اما بحث من اینجا این است که چرا بعضی وقتها دست به دروغ می بری؟! با تعجب پرسید: کدام دروغ؟ راهنماییش کردم به پست معارفه اعضاء، اما طرف اصلاً یادش نمی آمد!! وقتی لینک دادم، تازه متوجه شد و پاسخ سر بالا داد! چندی پیش هم به یک سایت مناظره اسلام و مسیحیت سر زدم، اتفاقاً در میان مناظره کنندگان، یک خانمی که ادعا داشت که مسیحی شده، میگفت قبلاً مسلمان بوده و بخاطر اینکه اسلام را دین خشونت دیده به مسیحیت تغییر دین داده!‌ جالبتر اینکه برای مثالش القاعده و عربستان را مثال زد!!!! در حالیکه ما شیعیان اصلاً این دو مثال را قابل قبول نمی دانیم، چرا که شیعه، بر پایه احادیث موجود از اهل بیت، اصلاً این دو گروه را مسلمان نمی داند. از طرفی حتی بنده خدا نمی دانست که در برابر هر کلمه عذاب و به قول خودش خشونت، یک کلمه محبت در اسلام قرار دارد؛ و جالبتر اینکه نمی دانست حتی قرآن با نام الله که مهربان و بخشنده است شروع می شود و پس از مدتی با این همه سوتی افتضاح غیبش زد!!!

2- نمی دانم جدیداً چرا مد شده که هر کس می خواهد ادعا کند که قبلاً مسلمان بوده، اولین حرفش این است که قبلاً طلبه بوده و از شاگردان یا آیت الله بهجت، یا امام خمینی و یا آیت الله وحید خراسانی!!! انگار در عالم فقط همین چند نفر را می شناسند. جالب است که غیر از راوی مطلب بالا که یکی بهایی است، اهل تسنن هم ادعا کرده بودند که مرتضی رادمهر، یک پزشک طلبه و شاگرد آیت الله وحید خراسانی بوده است!!! که سنی شده است. اما ما هر چه بیشتر در مورد این پزشک طلبه!!! جستجو کردیم، حتی نتوانستیم، قبر این مردک را پیدا کنیم!!! حالا جعلیاتش که بماند. این جوجه بهایی هم که جای خود دارد.

3- بهاییت مدتهاست که مدعی فشار دولت و حکومت جمهوری اسلامی بر آنان است. منتها موقع مثال، با پراکنده گویی، قصد تشویش دارند. نگاهی به همین بالا بیاندازید! حتی زمانی که این دروغ شاخدار را می گویند، حواسشان نیست که اسامی خودشان با مسلمانان و ایرانیان برابری می کند. ناگفته نماند که آنان پیامبر مکرم خاتم را قبول دارند. منتها حضرت را آخرین فرستاده نمی دانند! در یک جایی اعتقاد دارند که هر 500 سال انسان نیاز دارد به پیامبری که از سوی خدا برایش فرستاده شود، و در جای دیگر اعتقاد دارند که بعد از بهاالله!! 2500 سال طول خواهد کشید تا پیامبری جدید بیاید!!! بماند از این تناقض گویی در اعتقادات. اما این فشار از کجا و چگونه بر آنان اعمال می شود، الله اعلم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد