یادم می آید که تقریباً در سالهای 85-84 به دوستان حزب اللهی می گفتم که باید هر چه سریعتر اینترنت را اشغال کنیم. آن روزها هیچ کسی به این موضوع توجه نمی کرد. چه دوستان هئیتی و چه دوستان دیگر!!
تعدادی آمدند برای دل خودشان! توجهی هم به دشمنان نداشتند! آنقدر این آمدنها دیر شد، تا آنکه چیزی که نباید اتفاق می افتاد،افتاد!!! در انتخابات 88 چون تعداد ضدانقلابیون در اینترنت بیشتر بود، فکر کردند که در کل ایران هم همینگونه است! یعنی آرای میرحسین موسوی بیشتر از دکتر محمود احمدی نژاد است. تا اینکه پس از انتخابات، مقام معظم رهبری، طی فرمانی عمومی، دستور به حضور درجنگ نرم در حد توان بچه حزب اللهی ها داد؛ و از این لحظه بود که دوستان ما هم یک به یک به اینترنت آمده و در جنگ نرم، شرکت کردند؛ کار به جایی کشید که دشمن به خاکریز فیس بوک (facebook) عقب نشینی کرد و تقریبا همان جا هم ماندند. امروز هم که فیس بوک فیلتر است و امکان حمله بچه حزب اللهی ها به این سایت وجود ندارد تا آنجا را هم اشغال کنیم و دشمن کاملا از اینترنت فرار کند.
اما موضوع بحث این پست من، درباره دیر رسیدن است. این مقدمه کوتاه نیز دلیل بر همین موضوع بود. در پست باز هم ماهواره از تاریخچه کوتاه ماهواره و سیر آن در ایران به طور تقریبی سخن گفتیم.
اما در این پست می خواهیم که مبسوط تر به آن بپردازیم.
باید باور کنیم که تقریباً 80درصد ایرانیان شهرنشین، تجهیزات ماهواره را در خانه هایشان دارند. این حقیقتی است انکار ناپذیر! چه بخواهیم و چه نخواهیم، این مردم، قانون را دور زده اند!!! اما راهکار مجلس نشینان همچنان ممنوعیت است و بس! از یاد برده ایم که زمانی که اینترنت را خالی کردیم، چه اتفاقاتی در این کشور افتاد! امروز تجهیزات ماهواره، هر لحظه پیشرفته تر از قبل می شود. ساعاتی نیست که شبکه های ضدفرهنگی ماهواره ای به زبان فارسی اضافه نگردد و ما همچنان درصددیم با اجرای قانون ممنوعیت ماهواره، مردم را به سمت شبکه های داخلی بکشانیم. شبکه هایی که برای پخش برخی از برنامه های تلویزیونی، ممنوعیت های خاص دارند. با هزینه های گزاف درصددیم که برنامه های صدا و سیما را گسترش دهیم. از امکاناتمان در حد متعالی استفاده نمی کنیم. حتی یک شبکه تلویزیونی در ماهواره نداریم که از جمهوری اسلامی دفاع کند و آن وقت منتظریم که ایرانیان مقیم اروپا و آمریکا و ... حرفهای صد من یه غاز این همه شبکه را هم باور نکنند.
در این میان تعجب زمانی است که متوجه نشدیم که با تصویب این قانون، فقط صورت مسئله را پاک کرده ایم. آیا ممنوعیت ماهواره در ایران، دلیلی می شود بر اینکه ایرانیان مقیم خارج از کشور، ماهواره نبینند؟!!! یا فقط دلیل سیاسی دارد و بس؟!! اگر حرام است که برای همه حرام است و در استفتائات مراجع عظام به تصریح این موضوع نیامده. بلکه استفاده حرام از ماهواره را حرام اعلام کرده اند، وگرنه ماهواره فی النفسه مشکلی ندارد. پس یک جای کار ما می لنگد!!!
کجای این کار می لنگد، به وضوح مشخص است! متأسفانه ما به خودمان و مردممان اعتماد نداریم!!!! ما خود را صالح و سالم می دانیم و دیگران را در خطر!!! که هر لحظه ممکن است که منحرف شوند! به ملت اعتماد نداریم؛ هنوز باور نکرده ایم که مردم یک گام از مسئولین جلو هستند. هنوز باور نکرده ایم که ملت، بین خوب و بد را به خوبی تشخیص می دهند. بهتر است که ما به فکر دفاع از انقلابمان در مقابل سم پاشی های ضدانقلابیون و غربیها باشیم.
سال گذشته، با برخی از دوستان تلاش کردیم که شبکه ای در دفاع از حکومت جمهوری اسلامی بر روی ایر بفرستیم، اما متأسفانه بخاطر مشکلات عدیده نتوانستیم. بزرگترین مشکل ما نبود بودجه کلان تقریبی یک میلیارد تومان برای هر سال بود؛ اما آیا نیستند کسانی که می توانند این بودجه را تأمین کنند؟ چرا آنان ورود نمی کنند؟ دلیل آن مشخص است، به طور قانونی داشتن ماهواره در ایران ممنوع است و راهی نیست که بتوان به درستی اسپانسر جذب کرد! زیرا آگهی دهنده زمانی حاضر است هزینه کند که در آن زمان، بداند درآمدی وجود دارد! آیا یک شبکه در دفاع از حکومت سرفراز جمهوری اسلامی، می تواند با هزینه ی یک میلیاردی، این چنین ریسکی کند؟
مشخص است که تمام این معضلات و صرف هزینه های هنگفت، فقط برای آن است که از انقلابی دفاع شود که برای آن خون دادیم، اما راه هزینه کرد این همه منابع را نمی دانیم! به جای آنکه این بودجه ها را خرج جلوگیری کنیم، می توانیم با بهتر هزینه کردن در آموزش، راه اندازی شبکه هایی همچون ورزش و فیلم و سریال که شاید حدود 5 سال است که زمزمه آمدن به گوش می رسد، ایجاد سرگرمی کنیم. می توانیم با آزادی بیشتر، در زمینه ماهواره، ایجاد اشتغال نمود و هزاران موضوع دیگر!
هنوز متوجه نشدیم که خیلی دیر شده است! نمی دانم دیگر چه اتفاقی باید بیافتد که متوجه شویم که عرصه جنگ نرم را در فضا از دست داده ایم!!
هر چند سخن در این زمینه بسیار زیاد است، اما باقی سخنان را می گذاریم برای زمانی بهتر!
در پست بعدی پاسخ شخصی بنام محمد که بنده را با القابی خظاب داده اند که معنای منافق بودن مرا می دهد!!! خواهم داد. منتظر باشید.
این سریال ماهواره و ماهواره گیری و ممنوعیت ماهواره هم برای خودش عالمی دارد!!!
قدیمی ترها به یاد دارند که تقریباً از اوایل دهه هفتاد شمسی بود که جنگ نرم، به بُعد فضا کشیده شد و پای ماهواره ها به خانه های ایرانی باز شد. پس از مدتی و در 23بهمن 1373، قانون ممنوعیت ماهواره در مجلس به تصویب رسید و دستور جمع آوری تجهیزات ماهواره صادر شد.
این قانون به طور جسته و گریخته، اجرا می شد. مدتی مأموران نیروی انتظامی، اقدام به جمع آوری می کردند و مدتی هم این قانون را رها می کردند. تا اینکه در مرداد 1385، این قانون شامل اصلاحیه ای شد.
اما آرام آرام، این قانون به فراموشی سپرده شد. چرا که مسئولان به دنبال کارهای زیربنایی بودند و دیگر کسی زیاد به ماهواره توجه نداشت. جماعت هم که روزها به کار خودشان سرگرم بودند و شبها اگر وقتی می شد، پای تلویزیون، یا برنامه های صدا و سیما را تماشا می کردند و یا کمی ماهواره نگاه می کردند، اما اکثریت با بدنی خسته به خواب می رفتند.
فتوایی شجاعانه از مقام معظم رهبری، در 20آبان 1388 (سایت فرهیختگان را نتوانستم باز کنم و از طریق cach یا به قول خودمان، صفحه ذخیره به متن استفتاء دست یافتم و همچنین در این لینک هم می توانید متن استفتا را مشاهده کنید)، نظر مبارکشان را از دیدگاه فقهی اعلام کردند و آن را از نظر اسلامی در استفاده های حلال، حلال و در استفاده های حرام، حرام اعلام کردند. بدین ترتیب بود که برخی نمایندگان مجلس نیز اعلام کردند چنانچه بحثی درباره ماهواره در مجلس صورت گرفت، حتماً آن را لحاظ خواهند کرد.
فتنه عجیب 88 هم نتوانست، مأموران نیروی انتظامی را وادار به جمع آوری تجهیزات ماهواره کند. بنابراین بهترین راه حل، ارسال پارازیت بر روی برخی شبکه های فتنه انگیز بود.
شاید کمتر ایرانی تصور می کرد که پس از این موضوع باز هم قانون خاک خورده جمع آوری تجهیزات ماهواره اجرا خواهد شد. بخصوص آنکه، صدا و سیما هم شبکه های تلویزیونی را دیجیتالی کرده و پس از عرضه گیرنده های مختلف دیجیتالی، اولین شبکه کاملاً دیجیتالی بنام «شبکه مستند» را راه اندازی نمود؛ تا از این طریق هزینه های افتتاح شبکه های تلویزیونی را پایین آورده و راحتتر شبکه های جدید را در اختیار مردم قرار دهد. بخصوص آنکه افتتاح و راه اندازی بیش از 15شبکه تلویزیونی از جمله «شبکه ورزش» و «شبکه فیلم و سریال» نیز در حال بررسی است.
اما به ناگاه همه چیز دوباره رنگ عوض کرد!!!
24بهمن 1389 بود که جهان نیوز خبر داد: خیز جدید مجلس برای کنترل ماهواره ها
و پس از آن بود که خبرگزاری ها و پایگاه های خبری در 19اردیبهشت 1390 خبر از تحرک دوباره نیروی انتظامی برای جمع آوری تجهیزات ماهواره دادند.
سردار روزبهانی، در این گزارش، به نکته ای عجیب اشاره کرد و آن این بود که جمع آوری تجهیزات ماهواره خواست مردم است!!!!
اکنون سؤال از سردار روزبهانی عزیز این است که: این مردم که می فرمایید درخواست جمع آوری تجهیزات ماهواره را داشتند، چند درصدند؟ چون تا آنجا که آمار رسمی و غیررسمی نشان می دهد، بیش از 80درصد خانه های ایرانی، دارای دیش و ریسیور و ال ان بی (LNB) هستند!!!! آیا منظورتان از مردم، همین 80درصد است، یا آن 20درصدی که روستاییان را نیز که غالبا دسترسی به ماهواره و همچنین روی گُل شما ندارند، شامل می شود؟!!!
از سویی پنجشنبه 22اردیبهشت 1390، روزنامه مردمسالاری، خبری را چاپ نمود بدین مضمون:
صبح سه شنبه
ماموران نیروی انتظامی در گروهی ویژه و ضربتی بشقاب های ماهواره برخی بلوک
های شهرک اکباتان را جمع آوری کردند.
ماموران بخش امنیت اخلاقی
نیروی انتظامی با استفاده از کابل و تجهیزات مجهز تکاوری بشقاب های ماهواره
مستقر در دیوار آپارتمان های این شهرک را جمع آوری کردند.
بر اساس گزارش شاهدان عینی ماموران نیروی انتظامی در چند مورد اقدام به
ورود به منازل کرده اند.
به نظر شما، نیروی انتظامی، چند درصد از این تجهیزات را می تواند، جمع آوری کند و چه زمانی، دوباره این قانون، در بایگانی موقت، به فراموشی سپرده خواهد شد؟
در این باره باز هم همکلام خواهیم شد.
امروز یک بازی از سری مسابقات جام باشگاههای آسیا در ورزشگاه آزادی برگزار شد. ای کاش این دیدار هرگز برگزار نمی شد!!!!
بازی را 3-2 بردیم! اما حذف شدیم! لیکن اینها درد من نیست! بازی فوتبال همین است، یک روز می بری و به عرش می روی، یک روز می بازی و بر فرش می افتی!
درد من این است که صدای آزادی خواهی برادرانم را در ورزشگاه آزادی خفه کردند! صدای جوانان پرشوری که با پرچم سرخ و سفید شیعیان مظلوم بحرین آمده بودند! امروز به روایت پایگاه های خبری ارزشی، باتوم خوردند!!!1
امروز صدای شیعه توسط خودی خفه شد!!!
امروز فریاد «هل من ناصر» توسط خودی سرکوب شد!!!
تا به امروز برای برادران شیعه مان در بحرین چه کردیم؟! غیر محکوم کردن و محکوم کردن و محکوم کردن؟!!! این همه تا به امروز گفتم مرگ بر آمریکا، چه شد؟ آمریکا مُرد؟!! نابود شد؟!!! وقتی اقدامی عملی نمی کنیم، این گفتنها مثل کوبیدن آب در هاون است! آزادگان را کتک می زنیم به جرم اینکه از بحرین دفاع کردند!!!
مگر در این فوتبال کم محرومیت و بی عدالتی از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا دیدیم که امروز برای همان ناعدالتی، پایمان را بر روی حق می گذاریم؟! به جهنم که محروممان می کنند لااقل یک بار سرمان را بالا بگیریم و بگوییم که اگر این یک بار محروم شدیم، بخاطر حق طلبی مان بود.
اصلاً مگر نه این است که حضور ما در ورزش، بالاخص فوتبال، برای معرفی فرهنگمان است! مگر از این فوتبال چقدر عاید اقتصاد کلانمان شده، که بر روی آن سرمایه گذاری می کنیم؟ فقط عده ای بین المال حرام کن، به اسم بازیکن را سیر کرده ایم؟ گل بگیرید در این ورزش بی ارزش را! وقتی نمی توانیم فرهنگمان را صادر کنیم، به چه دردی می خورد؟!
ما انقلاب نکردیم که اصولمان را زیر پای عده ای مقام دار ببینیم! ما انقلاب کردیم که فرهنگمان را صادر کنیم! ما انقلاب کردیم که بتوانیم ارزشهایمان را به دنیا معرفی کنیم. ما انقلاب کردیم که بتوانیم «انقلابمان را به دنیا صادر کنیم»2
آیا امروز نشسته ایم و می خواهیم فرهنگ و اعتقاد اصیل اهل بیت را با باتوم کشیدن بر سر مردم مدافع حق و آزادگی به دنیا صادر کنیم؟
امروز خجالت می کشم که بگویم که یک پرسپولیسی هستم!!! امروز خجالت می کشم که بگویم که باشگاهی فرهنگی ورزشی که سرپرست و سرمربی آن داعیه ارزشی بودن را دارند، حاضر نشدند که از این حرکت خودجوش ملتی سرافراز دفاع کنند. چه باید گفت وقتی که علی دایی اسطوره فوتبال این مملکت بعنوان سرمربی پرسپولیس، با کنایه از هواداران می خواهد که فقط تیمشان را تشویق کنند.
کجاست حبیب خان کاشانی که خود یک مسئول ارزشی در شورای شهر تهران است؟ چرا قبل و بعد از بازی از این حرکت خودجوش مردمی حمایت نکرد؟! چرا کلامی نگفت؟ آیا حبیب خان کاشانی فکر می کند که با سکوت، جرمش را سبکتر کرده است؟!
وای به حال باشگاهی که داعیه فرهنگی ورزشی دارد و لیدرهای آن، به جوانان ارزشی حمله می کنند و عمل فرهنگی را با یک حرکت غیراخلاقی و ضد فرهنگی زیر سؤال می برند!3
مثل اینکه یادمان رفت که تا همین 30سال پیش بود که بحرین جز خاک مقدس مان ایران بود که بخاطر بی لیاقتی خاندان پهلوی، از دست ما خارج شد و ظاهراً استقلال یافت!!! مثل اینکه امروز هم بخاطر بی لیاقتی برخی از مسئولین، بخصوص فدراسیون نشینها، باید منتظر بود تا ببینیم که که چه خونهایی از مردم مظلوم و بی دفاع بحرین ریخته خواهد شد.
متأسفم برای همه! برای خودم که طرفدار چنین ورزشی هستم! و برای دیگران که ....
پاورقی:
1- لینکها:
http://www.598.ir/fa/pages/?cid=11961
http://www.598.ir/fa/pages/?cid=11962
http://www.598.ir/fa/pages/?cid=11957
http://www.yjc.ir/PORTAL/RSSDesc.aspx?newsid=2023105
2- سخنی به یاد ماندنی از امام خمینی
3- حمله لیدرهای باشگاه پرسپولیس به حامیان بحرین
http://www.598.ir/fa/pages/?cid=11957
هر از گاهی پیامکهایی مشکوک از طرف دوستان ارسال می شود که هنوز معلوم نیست که منشاء و منبع آن کجاست؟! مضمون اکثر این ها در ظاهر مذهبی است، اما باطناً یک پیامک ضد مذهبی است.
توجه بفرمایید به آخرین پیامکی که به دستم رسیده است:
«109 روز مونده به تولد امام زمان!
روزی 10 صلوات می شه 1090تا، این پیام رو واسه 10 نفر بفرستی میشه 160 تومن، در عوض روز تولدش یه کادو خوب بهت می ده. نیت کن.»
خوب نظر شما چیست؟ ظاهراً مذهبی است. اما توجه به جملات آخر، شک و تردید را بر می انگیزاند.
160تومان مبلغی نیست! اما ارسال کننده از کجا می داند که با روزی 10صلوات حضرت مصلحت می داند که کادویی خوب به ما اهدا کند؟ و یا اینکه کادویی ایشان را ما به درستی شناسایی کرده ایم؟
بحث اینجاست که عده ای پشت پرده می دانند که مطمئناً برای همه کسانی که این پیامک به دستشان می رسد، اتفاق خوبی در آن روز خجسته نخواهد افتاد. پس با اعتقادات بازی می کنند تا مردم را نسبت به امام زمان(عج) و وجود مبارک ایشان بدبین نمایند.
به راستی اگر قصدی چون خدمت به اهل بیت(ع) را داشتند، از جمله «هدیه خوب دریافت می کنی،» پرهیز می کردند.
شما هم اگر چنین پیامکهایی به دستتان رسید، یا از ارسال آن خودداری کنید و یا اگر می خواهید در یک امر خداپسندانه شرکت کنید، حتماً جمله آخر را حذف کنید و جملاتی کاملاً مذهبی قرار دهید. مثلاً «
«109 روز مونده به تولد امام زمان!
روزی 10 صلوات می شه 1090تا، این پیام رو واسه 10 نفر بفرستی میشه 160 تومن، با این کار خداپسندانه دل ولی و صاحب امرت رو خشنود کردی.»
با اینگونه پیامک، تفکر معامله با خداوند و اهل بیت را از ذهن ها دور می کنید و عبادت و اخلاص را در میان دوستان ترویج خواهید داد.
برای فرداها، غزل بخوان امشب
برای این فریاد، غزل بخوان امشب
برای عشق تو، غزلها گفتم!
برای عشق ما، غزل بخوان امشب
غزلهای پاک، غزلهای ناب
برای این تنها، غزل بخوان امشب
برای دلتنگی، برای هر ناله
برای این رویا، غزل بخوان امشب
فدای آن جمله که از تو برخیزد
برای فرداها، غزل بخوان امشب
دیماه 1381
هنوز برای موضوع کمکهای مالی ما به دولتهای دوست، در میان افکار عمومی ایرانیان کشمکش وجود دارد. هر از گاهی ایمیل هایی به دست می رسد که یا نشاندهنده ناآگاهی است و یا اینکه با قصد و غرض قبلی اقدام به انتشار چنین ایمیلهایی می کنند.
متأسفانه در میان این کشمکش ها هم، دشمن برای آنکه جبهه را خالی کند، هر روز از طریق جنگ نرم، آتش این موضوع را شعله ور می کند تا به نتیجه دلخواه خود برسد.
چرا کمک می کنیم؟
صدها بار این موضوع در گوش ما پیچیده است که وقتی که ما خودمان در داخل با مشکلات عدیده ای روبرو هستیم، آیا این کمکهای مالی به دیگر کشورهای دوست همسایه و یا گروههای حامی جمهوری اسلامی صحیح است؟ و یا اصلاً آیا چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام نمی شود؟!
نگاهی به سخنان مقامات طراز اول کشورهای دشمن همچون اسرائیل و آمریکا، نشان می دهد که اگر فقط چند دقیقه آنها را به حال خودشان رها کنیم، مسلماً به ایران حمله خواهند کرد.
برای این موضوع نگاهی به جنگ 8ساله ایران و عراق بیاندازید! در مدت دفاع مقدس، ایران بیش از نیمی از داشته هایش را از دست داد، سرمایه گذاری خارجی بخاطر جنگ به صفر رسید، بیکاری هم به اوج خود رسید، اما چون درگیر جنگ تحمیلی بودیم، به چشممان نیامد. ولی اکنون آن را به خوبی احساس می کنیم.
اکنون خط مقدم ما، لبنان است. کمک مبلغ 250میلیون دلاری سالانه می تواند از ضرر سالانه بیش از یک میلیارد دلار جلوگیری کند. چرا که یک حمله و یا یک موشک، می تواند از توریست گرفته تا سرمایه های خارجی را از این کشور فراری دهد.
این موضوع کمک های مالی، فقط به ایران مربوط نمی شود. ایالات متحده آمریکا با تمام ورشکستگی های اقتصادی که در این چند سال گریبان آنها را گرفته و شاید باعث شده درصد بیکاری و فقر این کشور از ایران نیز بیشتر شده باشد، لیکن باز هم برای حفظ منافع خود، به کشورهای مختلف که با آمریکا مراوده های سیاسی دارند، کمک مالی می کند.
باید درک کرد که هر کاری دلیلی دارد و اکنون دلیل کمکهای مالی ما به لبنان مشخص است.
بدانیم که این کمکهای مالی باعث شده است که آمریکا و متحدانش که همیشه معتقد به این موضوع بوده اند باید جنگ را به زمین حریف بکشانیم، اکنون از بابت این موضوع دچار مشکل شده اند. چرا که جنگ به جای آنکه در زمین ما انجام شود، در زمین آنان برپا شده است. از این رو بهتر دیده اند که برای حل این مشکل اساسی و کشاندن جنگ به داخل ایران، ابتدا حنگ نرم را راه اندازی کنند. بدین مضون که با تحریک افکار عمومی، به دنبال کم کردن و یا قطع کردن کمکهای مالی ایران به لبنان هستند تا بتوانند حزب الله لبنان را از میان بردارند و دوباره یوغ بردگی و بندگی به گردن ما بیاندازند.