جمعه گذشته، مرتضی پاشایی خواننده ی جوان و خوشنام و خوش صدای ایران درگذشت.
غالباً چون در این وبلاگ، خبری درج نمی کنم، از جمعه گذشته، تاکنون، حرفی نزدم! چرا که کلیه سایتهای خبری به این خبر پرداختند.
اما اجازه دهید که قبل از هر چیز عرض تسلیت داشته باشم اول به خانواده محترم مرحوم مرتضی پاشایی و سپس دوست عزیزم، شاهین دلیوند که از دوستان خوب و مدیررسانه ای مرتضی پاشایی بود.
امروز شاهین را دیدم که متأسفانه دو روز بعد از درگذشت مرتضی پاشایی، که همیشه همراه او بود و در غالب کنسرتها، کارهای رسانه ای او را انجام می داد، در غم از دست دادن مادربزرگ عزیزش بود.
لحظاتی را با او به گفتگو نشستم. گفتگویی که نه خبری بود و نه مصاحبه!
گفتگویی دوستانه! که نتوانست بیش از چند کلمه سخن بگوید.
دلی پر داشت؛ همانطور که خانواده مرحوم پاشایی دلی پرخون داشتند! همانطور که حمید برج، نوشته ای را ارایه کرد که حاکی از گلایه هایی بود که باید می شد!
شاهین از شکایت از رسانه های زرد خبر داد!
و خبری مشابه که در این چند روزه نیز از سوی خانواده ی مرحوم پاشایی بیان شده که قرار است از سوی آنان هم شکایتی صورت گیرد! حال، راست و دروغش به پای راوی!
اما شایعه این شکایتها، به چه دلیل است؟!
آیا غیر از این است که از نام پرآوازه ی مرتضی پاشایی سوء استفاده شده و بسیاری برای خود «جلب توجه» خریده اند؟!
این چه رسمی است که عده ای برای خالی کردن عقده های روانی خود، تجمعات گوناگونی را در شهرهای مختلف برگزار می کنند و بدون اینکه توجه داشته باشند، روح تازه درگذشته نیازمند آرامش است و این آرامش با برگزاری یک برنامه ساده و قرائت فاتحه در مسجد امکان پذیر است، از مردم سلب آسایش می کنند و خیابانها و میدانهای مختلف شهری را مسدود می کنند و جلوی کسب و کار مردم را می گیرند؟!
می دانم که بعد از این مطلب، همان دسته روانی، حملات شیرینی را به نویسنده ی این مطلب هم خواهند داشت!
اما به یاد داشته باشند، که بهترین پاسخ را پدر مرحوم مرتضی پاشایی داد که برای فرزند خوشنام و خوش آوازه اش، روضه ی حضرت علی اکبر(ع) را خواند.
سلام بروزم نظر مبارکتون رو هم لطف بفرمایید .
خدا رحمتش کند.
سلام
بروزم با "نتیجه قبح شکنی در ایران اسلامی" در مورد مجوز گرفتن خوانندگی زنان در وزارت ارشاد ، لطفا نظر بگذارید . ممنونم