حکم قمار در اسلام مشخص است! به طور کلی قمار در اسلام حرام است!
در لغت نامه قمار بدینگونه معنا می شود: بازییکهدر آنشخصبرندهازبازندهپولیا چیزیگیرد.
شاید در برخی از مواقع شما به درستی متوجه نشوید که وارد بازی ای شده اید که ذاتاً قمار است!! چرا که ظاهراً انجام کاری را صورت می دهید که شباهتی به قمار ندارد!
اکنون قمار اینترنتی، شیوه ای جدید را به نمایش گذاشته است! برخی از سایتهای به ظاهر خرید و فروش، اقدام به عرضه کالایی با قیمت پایه ای 1000تومان می کنند و ظاهراً نشان می دهند شما در مزایده شرکت کرده اید!!! منتها زمانی که وارد این قمار جدید اینترنتی می شوید، متوجه خواهید شد که در دام قمار اینترنتی افتاده اید!
از اینجا شما برای شرکت در این قمار دو راه دارید! اول آنکه در نقش یک بازاریاب برای جذب افراد بیشتر شرکت کنید! تا از این طریق به شما بسته ی «بید(BID)» اهدا شود. اگر نمی توانید در نقش بازاریاب ظاهر شوید، به ناچار باید بسته ی «بید» را خریداری کنید.
به طور مثال در یکی از این سایتهای به ظاهر مزایده، هر بسته 10تایی «بید» 8000تومان خرید و فروش می شود.
«بید» در این سایتها به چه کار می آید؟
قاعده کار مزایده ها را می دانید! نمونه های آن را در فیلم ها و سریالهای تلویزیون دیده اید! برای کالایی قیمت پایه ای درنظر گرفته می شود، سپس هر کدام از شرکت کنندگان، طبق علاقه و نظر خود، قیمتی را اعلام می کنند. مثلا برای کالایی قیمت پایه ای 50هزار تومان مدنظر است. اولی شروع می کند به قیمت دادن! «50500» و دومی «51000» و الی آخر! جایی می رسد که کسی قیمت داده و بالاتر از او کسی دیگر مایل به خرید نیست! به آخرین نفر فروخته می شود.
در اینجا کار آن گفتار را کلید «بید» انجام می دهد. مثلاً قیمت یک گوشی موبایل که در بازار بالای 300هزار تومان قیمت دارد، در اینگونه سایتها، با قیمت پایه ای 1000تومان عرضه می شود. هر کاربری که یکبار روی کلید «بید» کلیک کند، 10تومان به قیمت پایه اضافه می گردد. یعنی قیمت پایه 1010 تومان می شود. و بدین ترتیب مزایده آغاز می شود. در انتهای کار و در زیر 60ثانیه، به ازای هر بار کلیک کردن روی «بید» بین 8 تا 30 ثانیه به زمان اتمام مزایده افزوده می شود.
ظاهراً متوجه شده اید که کالایی که در بازار 300هزار تومان به بالا قیمت دارد، چگونه در این سایتها با قیمت پایه ای 1000تومان ارایه می گردد؟ هر چقدر هم که روی «بید» کلیک کنند، مطمئناً بیشتر از 20000تومان نخواهد شد. اما تقلب این کار را اینجا مشخص می کنیم:
شما فرض کنید که این گوشی به قیمت 10000تومان فروش رفته است. 1000تومان که قیمت پایه اعلام شده است! پس 9000تومان آن توسط «بید» مشخص می شود. فرض که کالای مورد نظر ما دقیقاً همان 300هزارتومان است. 10هزار تومان که توسط فروش باز می گردد. می ماند 290هزار تومان! اگر همانطور که گفتیم، هر «بید» 10 تومان به قیمت کالا اضافه کند، بنابراین 900 بار کلید «بید» فشار داده شده است. حال اگر هر «بید» 800تومان توسط کاربران خریداری شده باشد، 720هزار تومان به جیب مدیران سایت رفته است!!! که این مبلغ را اگر از 290هزار تومان کسر کنیم، می شود: 430هزار تومان!!!! یعنی سود سایت به ظاهر مزایده!!! حتی اگر شما 100 کلیک را در نظر بگیرد که از گونه های دیگر همانند جذب کاربر برای سایت و .... توسط سایت به کاربران هدیه شده، فقط 80هزار تومان از 430هزار تومان سود سایت، کسر می گردد.
شما به همین راحتی وارد بازی قمار شده اید!!
حال چرا می گوییم این یک بازی قمار است؟
همانطور که گفته شد؛ شما در این بازی، باید «بید» را خریداری کنید. مطمئن هم نیستید که وقتی کلید «بید» را می زنید، آخرین نفر باشید! با هر کلید «بید» شما 800 تومان از دست داده اید. در اینجا فقط یک نفر برنده است! بنابراین تمام کسانی که کلید «بید» را زده اند، بازنده محسوب می گردند!!! و فقط یک نفر به همراه واسطه، برنده شده اند!
برای نمونه یکی از این سایتها را معرفی می کنیم:
فقط مراقب باشید که سرمایه های خود را ذره ذره از دست ندهید!!! ضمن آنکه مرتکب فعل حرام نیز شده اید، اموالتان نیز از دستتان خواهد رفت! می شوید «آش نخورده و دهن سوخته»
این به شرط آن است که مدیر سایت، انسان منصفی باشد!!! چرا که می تواند با کمک مثلاً ده نفر از دوستان خود که بی نهایت به آنها «بید» اعطا کرده، تقلب کند و دوستان او تا لحظه آخر، در این بازی قرار بگیرند و آخرین نفر هم آنان باشند. چرا که به هر حال شما به عنوان کاربر، با محدودیت «بید» روبرو هستید، اما کاربران مجازی، در این مورد دارای محدودیتی نیستند!
اکنون سؤالی که پرسیده می شود این است که مسئولین نظارت بر جرایم رایانه ای کجا هستند که چنین افرادی با استفاده از ساده دلی کاربران اینترنتی، اقدام به برگزاری قمارهای مجازی و کلاهبرداری های اینترنتی می کنند؟
نکته قابل توجه این است که برخی از این سایتها، در ستاد ساماندهی نیز به ثبت رسیده اند!!! و برخی دیگر با کمال پرروئی می نویسند: این سایت مطابق قوانین جمهوری اسلامی است!!!!
منتها هنوز ما هم متوجه نشدیم که کجای قانون اساسی جمهوری اسلامی، قمار آزاد اعلام شده است؟!!!
هر ماه سعی می کنم که وبلاگ شخصیم را به روز کنم. منتها، یا موضوع جالبی به ذهنم نمی رسد و یا اینکه وقت زیادی نمی کنم. سایت «پخش ایران» هم دست و بالمان را بسته است! به فکر تغییرات بهتر برای خدمت رسانی بهتر و بیشتر هستیم. نوشتن هم که کار سختی است، هر چیزی را نمی توانید بنویسید و یا اینکه وقتی می خواهید بنویسید، باید بدانید که باید با مخاطب ارتباط درستی برقرار کنید.
در این میان هم که شده ایم چوب دو سر نجس!!! برای برخی از دوستان اصولگرا که منافقیم!!! و آقایان اصلاح طلب و ضد انقلاب هم که ما را استغفرالله سگ بسیجی می دانند!!!! (اصطلاح خر درآوردی خودشان است!!!)
بگذریم! آنچه مهم است این است که باید برای آینده مملکت تلاش نمود. آینده ای را ساخت تا بتوان از آن برای فرزندان و نسل بعد، بهره لازم را برد.
باز هم موضوع ماهواره پیش آمده است، اما اینبار جدی تر و خطرناکتر!!!
چقدر فریاد زدیم که آقایان، به جای قانونهای من درآوردی و جمع آوری ماهواره، فکری اساسی بکنید! این همه نیرو و امکانات و هزینه برای جمع آوری، یعنی حیف و میل کردن بیت المال! اما گوش ندادند که ندادند!!!!
عده ای داد زدند که «وا اسلاما» با وجود ماهواره ها، اسلام و دین و مذهب و خانواده ها در خطر هستند!!! هیچ کس نگفت که برای آنکه خانواده ها را از ماهواره ها دور کنیم، بهترین راه حل آن است که آموزش صحیح داده شود، از پایه کار شود و چنانچه جواب نداد، از طریقه حمله استفاده شود، اما نه حمله به خانه های مردم!
همه شما با فوتبال آشنا هستید؛ می دانید زمانی که تیمتان از حریف جلوست، بهترین دفاع برای برنده شدن، حمله به دروازه حریف است! نباید تیم را به عقب کشید! اما این حمله هم نباید سراسیمه و بی محابا باشد!
دقیقاً جامعه اسلامی ما همین طور بود. زمانی که ما موفق شدیم با رهبری «پیرجماران» انقلابی را به ثمر بنشانیم که بوی عقیدتی اسلامی به خود گرفته بود، یک بر صفر از حریف پیش افتادیم. حریفی که نه یک تیم که هزاران تیم در شکل یک تیم بود. با بهترین امکانات آماده شده بود.
جنگ تحمیلی با حضور دلاوران ایرانی دومین گلی بود که به حریف زدیم؛ دو گل در ابتدای بازی، آن هم به فاصله ی نه چندان زیاد! حریف شروع کرد به تغییر تاکتیک! بهترین مربیان را آورد و بهترین تاکتیک ها را چید و آرام آرام سوار بر بازی شد؛ هر چند هنوز گلی دریافت نکرده ایم، اما تیر دروازه مان چندین بار به لرزه افتاده! چرا که رفته رفته، مغرور شدیم، به جای آنکه راه حل منطقی بیابیم، سر در لاک دفاعی فرو بردیم و خودزنی می کنیم. اگر هم تا حالا چند بار تیر دروازه مان لرزیده، نه بخاطر قدرت حریف که به خاطر اشتباهات خودمان بوده است. چیزی نمانده بود که گل به خودی (اتوگل) بزنیم!!! حریف به تیر دروازه ما نکوبیده، که از درون این جامعه کوبیدند! قوانین اشتباه، تفاسیر اشتباه، برنامه های اشتباه و ... همه با هم دست در دست هم داد تا اشتباهاتمان زیاد شود! و این موضوعی خطرناک است! کارهایی که بدون کار کارشناسی انجام گرفت و هر از چندگاهی هم حرفهای دشمن را جدی نگرفتیم و آنها را بلوف دانستیم.
ماهواره هم یکی از همان وسایلی بود که برای تغییر تاکتیک علیه ما استفاده می شده و می شود. جایی که می توانستیم «چالش را تبدیل به فرصت کنیم» اشتباه کردیم و عقب نشینی کردیم! چرایش را هیچ کس به درستی نمی داند، فقط همین قدر می دانیم که ماهواره برای خانواده ها خطرناک است!
جمع کردن «دیش و ال ام بی» هم شده کار روزانه نیروی انتظامی! به جای آنکه بیایند و ... بماند!!!
اما این جمع کردن ماهواره ها طولی نخواهد کشید و ما را ناچار به دفاعی جانانه به شیوه ای دیگر خواهد کرد. به دو دلیل:
الف- تا کی می خواهیم ماهواره جمع کنیم؟ طرف را امروز می گیرند و فردا دوباره دستگاهی نو با کارآیی بیشتر می خرد! آنچه را هم که قبلاً با ریسیور قدیمی نداشته، اکنون با مدل جدیدش به دست آورده و آن هم از سر لطف جمع آوری دیشهای ماهواره بوده است! متأسفانه فعلا که برای عده داشتن ریسیور از نان شب هم واجب تر است!!!!
ب- اما روی صحبتم در مورد مطلبی است که بالاخره عملی شد!!! سالها پیش زمانی که صحبت از ماهواره های پشت پنجره ای می شد، همه می گفتند که یک نوع شوخی است که برای ترساندن ما استفاده می شود! اما امروز دیگر اینگونه نیست! اگر باور ندارید از اینجا مطالعه کنید تا با حقیقت آشنا شوید. در وبگردیم به این موضوع برخورد کردم. دیدم بسیار جالب است! دیگر با 150 تا 180هزار تومان در خانه ماهواره داشته باشید و هیچ کس هم متوجه نشود!!! پشت پنجره می خورد و بس! برای خودرو هم ماهواره آمده! با 250 تا 350 هزار تومان! باز هم بدوید و به جای آنکه ریشه ای با مسئله برخورد کنیم و پایه ای آموزش بدهیم، دیش ها را از روی سقف خانه ها جمع آوری کنیم.
حالا برادران همرزم! آیا باز هم برخی از شما اعتقاد دارید که حقیر منافقم؟! یا آنکه شما چشمتان را بر روی حقیقت بسته اید؟ و حقیر سراپا تقصیر نگاهی به آینده می کردم و با واقعیت سر و کله می زدم؟
بشتابید که فردا دیر است! هشدار می دهم!!! زمانی فرا خواهد رسید که ماهواره در ایران آزاد شده و قانون آن هم ملغی! و ما هنوز «اندر خم یک کوچه ایم»!!! راهی نیست! پیشرفت تکنولوژی ما را به سوی لغو قانون ممنوعیت ماهواره خواهد برد! برای آموزش چه کرده ایم؟!
امروز سالروز شهادت بزرگمرد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی است. یادش گرامی
من بخاطر شغل پدر، در همان پایگاه هوایی زندگی کردم که شهید بابایی در آن زندگی و خدمت می کرد.
البته زمانی که ما به آن پایگاه آمدیم، سالها از شهادت آن بزرگمرد گذشته بود. اما برای آنکه مقدمه ای چیده باشم برای بیان دو خاطره از آن بزرگمرد، به بیان آن پرداختم.
ناگفته نماند، تا قبل از شهادت شهید بابایی، پایگاه هشتم شکاری، معروف به منطقه هوایی خاتم الانبیا بود که بعد از شهادت این بزرگوار، به منطقه هوایی شهید بابایی تغییر نام داد. دو خاطره ای که بیان می کنم از پدرم شنیده ام که 30سال در نیروی هوایی خدمت صادقانه داشته و اکنون بازنشسته است.
خاطره اول:
خانه های ما دارای دو اتاق خواب بود؛ و خوب در منطقه نظامی پدران همه ما نظامی و همکار! و هر چه درجه پایین تر، خانه ها هم کوچکتر! ما هم در بلوک 115دو اتاقه می نشستیم. روزی برای دیدن یکی از دوستان به بلوک 120 دو اتاقه رفتم. فاصله زیادی نبود. کنار دیوار خانه شان دیدم نوشته: «درود بر سرلشکر شهید عباس بابایی» وقتی به خانه آمدم، به پدر عرض کردم: نفهمیدم چرا در طبقه سوم بلوک 120 بر روی دیوار نوشته: «درود بر سرلشکر شهید عباس بابایی» پدر گفتند: منزلشان در آنجا بود!! در کمال تعجب پرسیدم: مگر شهید بابایی فرمانده پایگاه نبود؟ فرماندهان که باید در منازل «ارشد» بنشینند! پدرم آهی کشید و گفت: سرپرست خانواده پرجمعیتی که در همین بلوک 120 می نشستند، خدمت تیسمار شهید رفتند و به ایشان گفتند که قسمت «تأمین مسکن» با آنکه خانواده ی پرجمعیتی دارم، حاضر نیست که خانه ای بزرگتر در اختیار من قرار دهد. تیمسار پس از بررسی و با توجه به اینکه خانه های نظامی همه پر بودند، به این مرد گفت که مشکل شما برطرف شد. سپس به منزل رفته و اسباب و اثاثیه خود را جمع کردند و به خانه آن مرد در همین بلوک 120 طبقه سوم آمدند و او را به خانه خود فرستادند تا مشکلشان حل شود.
خاطره دوم:
پدر می گفت که تیسمار همیشه «هوای سربازان را داشت». روزی به محل خدمت می آید، متوجه می شود که سرباز نگهبان در محل پست خوابیده است. بدون اینکه ترشرویی کند، بیدارش می کند و می پرسد: چرا در هنگام پست خوابیدی؟ سرباز هم پاسخ می دهد: امیر! 8ساعت است که در حال نگهبانی هستم. دیگر این ساعات آخر کم آوردم.
تیمسار اسلحه را از او تحویل می گیرد و او را به آسایشگاه جهت استراحت می فرستد و خود پست می دهد! هر چه اطرافیان اصرار می کنند که: امیر شایسته نیست که فرمانده پایگاه جای یک سرباز پست دهد! تیمسار گوش نمی دهد! پس از 8ساعت فرمانده قرارگاه را فرا می خواند می فرماید: 8ساعت سخت است! سرباز حق دارد سر پست بخوابد! خودم سختی آن را کشیدم. از این به بعد، پستها را 3ساعته کنید!
یادش گرامی و جاودان
متأسفانه در بین مردم ما، دعای سلامتی امام زمان(عج) به جای دعای فرج آن بزرگوار جای افتاده است. هیچ کس هم نیست که این موضوع را به ملت تذکر دهد!!!
این موضوع به جای خود!! اما در این صدا و سیما چه می گذرد که آنها هم دعای سلامتی امام زمان(عج) را به جای دعای فرج ایشان پخش می کنند؟ بماند که در شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان، همه متأسفانه چنین کردند! اما همه اگر اشتباه کنند، آگاه نیستند و شاید دسترسی به عالِم هم نداشته باشند! اما در صدا و سیما که یک رسانه ی مردمی و فراگیر است، چرا باید چنین «سوتی» عجیبی بدهد؟! یعنی یک عالِم و کارشناس درست پیدا نیست که این خطا را گوشزد کند؟
دعای فرج «اللهم عجل لولیک الفرج» دارد؛ و دعای سلامتی با «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن» آغاز می شود.
امید آنکه عده ای که این مطلب را خواندند، به گوش عده ای که نخوانده اند و نمی دانند، برسانند!