خودم شخصا علاقه ی زیادی به تبلیغات دارم! در وبلاگهای تخصصی دیگرم این موضوع به خوبی مشهود است؛ حس می کنم که چهره ی زیبایی به وبلاگ می دهد. زمانی هم که در بلاگفا قلم می زدم به خاطر مسدود کردن کدهای تبلیغاتی از این وب جدا شدم و به بلاگ اسکای آمدم! حس می کردم که علیرضا شیرازی برای آنکه بتواند درآمد بلاگفا را برای خود حفظ کند، اقدام به اینکار کرده!درست یاغلطش را نمی دانم، اما این حسم بود!
یکی از وبلاگهای من در همین بلاگ اسکای، مشابه ای در میهن بلاگ دارد. یعنی همزمان با وبلاگ مد نظرم در بلاگ اسکای، همان مطلب در وبلاگ مشابه در میهن بلاگ به روز می شود. در هر دو وبلاگ تبلیغات مشابه وجود دارد که حتی یادم هست که برخی از همفکرانم به آن اعتراض کردند. چرا این همه تبلیغات؟!! اما علاقه شخصی است و حس زیبایی که تبلیغات به وبلاگ می دهد و کاری هم نمی شود کرد. اما تبلیغات در درجه دوم است و بیشتر از همه به فکر مطالب مناسب و مدنظرم می چرخم و ابتدا به ساکن آنها را انتخاب می کنم و برای اینکه درآمد از وبلاگ کسب کنم، وبلاگهایم را به روز نمی کنم. اما متأسفانه افرادی در میهن بلاگ در حال وبلاگنویسی هستند که بیشتر از آنکه به وبلاگهایشان اهمیت بدهند، به تبلیغات و زیرگروه گیری هستند. جالب اینکه بیشتر این افراد پس از آنکه دریافتند که درآمد چندانی در کار وبلاگنویسی نیست، عطای بلاگنویسی را به لقایش می بخشند و می روند. این موضوع را می توان از صفحه وبلاگهای موضوعی دریافت که مثلا وبلاگ X پس از 500 پست که در عرض مثلا یک تا دو ماه در وبلاگ گذاشته است، بیش از چند ماه و گاهاً بیش از یکسال است که دیگر در وبلاگ مورد نظرش پست جدیدی ارایه نکرده است. اما همین افراد در زمان حضورشان هر دقیقه به وبلاگهای مختلف می روند و پیغام کسب درآمد و لینک زیرگروه می گذارند و تقاضا می کنند که از لینکی که معرفی می کنند به سایت مدنظر بروید و عضو شوید و شما هم به جمع تبلیغ کنندگان بپیوندید. شاید هر روز در میهن بلاگ چیزی در حدود 10 کامنت و پیغام به مدیر را که در رابطه به تبلیغات است، نخوانده پاک کنم. اما جدیداً همین عده از میهن بلاگ برای تبلیغات به بلاگ اسکای هم آمده اند و متأسفم از اینکه به وبلاگنویسی به دید شغل می نگرند. مثل اینکه وبلاگ نویسان هم مثل عامه مردم از یاد برده اند که وبلاگنویسی نه شغل است و نه تفریح!! بلکه مکانی است برای ترویج عقاید صحیح و ناب! برخی هم که برای درآمد بیشتر با -عرض پوزش- اقدام به راه اندازی وبلاگهای ضد ارزشی می کنند و عکسها و فیلم های نامناسب را در وبلاگشان به نمایش می گذارند. هر چند این نمایش عکسها و فیلم ها در بلاگ اسکای هم البته نه به قصد کسب درآمد که بلکه به قصد جذب بازدیدکننده بیشتر، راه افتاده است و متأسفانه هیچ مرجعی هم نسبت به این وبلاگها حساسیت نشان نمی دهد.
اما به فرض که تمام وبلاگ نویسان هم به کسب درآمد مشغول شوند، آیا به نظر شما کسی می ماند که بر روی تبلیغات کلیک کند؟ تقریبا 95% بازدیدکنندگان از سایتها، خودشان وبلاگ نویس هستند، اگر همه بر روی کسب درآمد تمرکز کنند، دیگر کسی نمی ماند که بر روی تبلیغات کلیک کند و دیگر کسی نیست که مطالب وبلاگها را بخواند! بهتر است اگر به فکر تبلیغات کلیکی هستیم، آن را به عنوان یک شغل ننگریم و برای درآمد به فکر شغل های سالم و حقیقی باشیم.
شبکه ایران فیلم به زبان عربی از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر روی ماهواره های بدر و نایل ست قرار گرفت. اقدامی پسندیده که برای معرفی فرهنگ اصیل ایرانی - شیعی می تواند بسیار مثمر ثمر باشد.
این اقدام هر چند در کشورهای عربی تأثیر بسزایی خواهد گذاشت، اما دو مورد به ذهن نویسنده خطور کرد که در این باره سعی خواهیم کرد به طور مختصر درباره آن بنویسیم.
اول اینکه با افتتاح این شبکه به یاد ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» افتادم.
ملت خوب ما از داشتن چنین شبکه ی مناسبی در داخل محروم هستند و ناچارا باید به شبکه های فارسی 1، GEM TV و pmc family پناه ببرند و آن وقت ما برای کشورهای عربی این شبکه را افتتاح می کنیم. درحالیکه شبکه الکوثر به خوبی برای آنان برنامه های مناسب خانواده ها پخش نموده است و به خوبی مخاطب را در این کشورها جذب کرده است.
از سویی حالا که این شبکه را افتتاح کردیم و انشاالله به خوبی فرهنگ اصیل ایرانی - شیعی را معرفی خواهیم نمود. اما چرا برای معرفی بهتر زبان فارسی، این سریالها را به زبان فارسی و زیرنویس عربی پخش نکنیم؟ چرا همه ی فیلم و سریالهای آن به زبان عربی دوبله شده است؟
تغییر جهت فرکانس فارسی1، باعث شد که پس از مدتها که از دیدن شبکه های کمدی - سیاسی محروم بودیم، باز هم این شبکه های گدایی را دوباره بر روی ماهواره داشته باشیم.
امروز پس از مدتها، نگاهی به شبکه پارس کردم. بازپخش برنامه «حسین فرجی» بود. هر چند از نیمه ها رسیدم، اما آنچه که از مطالبش نت برداری کردم را برای آنکه بداند که مردم ابله نیستند، پاسخ خواهم داد.
چون از نیمه های این برنامه، سخنان فرجی را مشاهده کردم، قسمت اولی که دیدم، درباره سخنان دکتر احمدی نژاد درباره استعمار هند توسط بریتانیا بود. جالب بود که سخنانی که از دکتر احمدی نژاد از این شبکه کمدی – سیاسی پخش شد، درباره ی موقعیت مکانی بریتانیا سخنی به میان نیامد. اما فرجی با استفاده از داد و فریادهای بی مورد، سعی می کرد به بیننده القاء کند که دکتر احمدی نژاد موقعیت بریتانیا را در نقشه جغرافیایی نمی داند! و در سخنانش موقعیت بریتانیا را اشتباه بیان کرده است!! اما موضوعی که برای یک به اصطلاح تحلیلگر سیاسی، بسیار بد است، دروغگویی و تهمت و افتراست.
این شخص در ادامه با تحریف سخنان مقام معظم رهبری، سعی در القاء مخالفت معظم له با دانشگاه را داشت. آنجایی که گفت: «رهبر ایران، می گوید که علوم انسانی با اسلام مغایر است و باید از دانشگاه حذف شود»!!!! این نیز یک دروغ دیگر است که حسین فرجی به خورد بینندگان خود داد. زیرا به خوبی به یاد داریم که معظم له در مورد علوم انسانی فرمودند که این علوم باید مورد بررسی مجدد قرار بگیرد و به جای تبلیغ فرهنگ غربی، مروج فرهنگ اسلامی باشد. با این کلام یعنی اینکه ایشان حتی خواستار حذف فرهنگ غربی در علوم انسانی نشدند، بلکه خواستار مقایسه و معرفی فرهنگ برتر اسلامی گشتند.
از دیگر نکات قابل توجه در سخنان حسین فرجی، توهین به مسعود ده نمکی بود!!!! وی ده نمکی را یک تروریست معرفی نمود و ضمن اعتراف تلویحی به فروش فوق العاده این فیلم در آمریکا، از بینندگان این فیلم سینمایی در ایالات متحده انتقاد کرد. از اینکه این فیلم در آمریکا هم نمایش داده شده یا نه و یا اینکه فروش این فیلم در آمریکا چگونه بوده، اطلاعی ندارم. از اینکه ده نمکی قبلا چه کاره بوده هم اطلاعی ندارم! اما آنچه باید به آن توجه کرد این است که اگرچنانچه گفته های فرجی درباره ده نمکی هم درست باشد و با توجه به دروغگوییهایش در همان دو بخش اول کلامش، بعید می دانم که ده نمکی آنچنان که وی گفته، باشد، باید به یاد بیاوریم که بودند کسانی درقبل از انقلاب اسلامی، که مثلاً هنرمند بودند و بخاطر ضدیت با اسلام از ایران فرار کردند و بعدها همفکران همین حسین فرجی از دولت اسلامی ایران به خاطر بها ندادن به ارزش هنری این هنرمندان ضد اسلامی، گلایه کرده بوند؛ همانند داریوش اقبالی! اما اکنون خود حسین فرجی نیز همان راهی را انتخاب کرده که همفکرانش با آن مخالف بودند. یعنی قبول ندارد که باید برای فیلم اخراجیها، دید فرهنگی – هنری داشت و به زعم ایشان، باید ده نمکی را بخاطر آنچه که وی از آن مدرکی ندارد و یا اینکه ارایه نکرده است، گوشه نشین کرد! آقای فرجی، این تناقض را چگونه توجیه می کنید؟
وی در ادامه پرتاب ماهواره امید را که با همت جوانان ایرانی صورت گرفت، به تمسخر گرفت و گفت: «حالا چند تا کرم به فضا پرتاب کردند.... سالهاست که آمریکا انسان به فضا پرتاب می کند ...» مثل اینکه ایشان از یاد برده اند که توان پرتاب ماهواره را فقط 12 کشور در دنیا دارند. اگر امروزه می بینید که آمریکا در هوا و فضا پیشرفت های زیادی نموده است، همه از صدقه سر کشورهایی همچون ایران است. چرا که بزرگترین دانشمندان ایرانی اکنون در «ناسا» در حال انجام امور مختلف هستند و اگر ایران پس از 40 تا 50 سال از گذشت این موضوع در آمریکا به چنین دانشی دست یافته، باز هم باعث افتخار است. کشورهایی همچون کره جنوبی با تمام قدرت اقتصادی و حمایت های بی دریغ آمریکا تاکنون سه بار در پرتاب موشک «ماهواره بر» شکست خورده اند!! آیا این موشک «ماهواره بر» برای ما افتخار نیست؟ ما اکنون به چشم خود حدیث پیامبر بزرگوار اسلام را می بینیم که فرمود: « اگر علم به ثریا آویخته باشد، هر آن مردانی از پارس به آن دست خواهند یافت.» پس باید دانست که اگر امروز به چنین دانشی دست یافته ایم، آینده ای روشن در انتظار ماست. آقای فرجی! شما و همفکرانتان بدانید، تحت هر شرایطی که شده، تمام مقاومتمان را در برابر استکبار خواهیم کرد تا به پیشرفتهای چشمگیر دیگری دست یابیم. همین جا جملاتتان را که برای خوار کردن رئیس جمهور محبوبمان به کار بردید، پاسخ می دهم که اوباما در برابر ملت بزرگ ایران، هیچ عددی نیست! آنچه که رئیس جمهور مردمی در بیاناتشان در برابر همه فرمودند که آماده مناظره با اوباما هستند، مایه افتخارماست؛ و زمانی به خود بیشتر می بالیم که دولت آمریکا با خفت و خواری و ترس از هویدا شدن اهداف بی ثمرش، این مناظره را رد می کند و زمانی افتخاری بیشتر نصیب ایرانیان می گردد که اوباما اعلام می کند که آماده مذاکره با ایران درباره طالبان است؛ و این خود نشانه آن است که اوباما نیز قبول دارد که برنامه هایش برای اداره ی جهان درست نیست و باید به سمت برنامه هایی برود که پایانی کوتاه و خوش برای جهان داشته باشد. شما که ادعای تحلیل کردن مسایل سیاسی روز را دارید، آیا واقعاً چنین موارد ساده ای را هم نمی توانید درک کنید؟ شما تنها کاری که در سخنان کم ارزشتان کردید، این بود که ایران را با تمام تاریخ و تمدنش تحقیر کنید و کشوری که قدمت استقلالش، فقط صد و چند سال است را بزرگ کردید! به نظرتان آیا ملت بزرگ و شریف ایران شما را خواهند بخشید؟
در گوشه ای از سخنانتان از استراتژی جنگ احتمالی ایران و آمریکا گفتید! گفتید که ایران اعلام کرده که آغاز جنگ با آمریکاست، اما پایان آن با ماست. آیا به نظر شما این جمله ی بدی است؟! این همه اقتدار را برای چه زیر سؤال می برید؟ گفتید که حزب الله و حماس و جهاد اسلامی توسط ایران حمایت شده اند و امروز نیز اعلام می کنند که اگر به ایران حمله کنند، در خط مقدم جنگ با اسرائیل و آمریکا خواهند جنگید. آیا به نظر شما اینکه ایران به اقتداری رسیده که هرگونه خطری را از سر ملت رفع کرده، بد است؟ چرا شما دوست دارید که جنگی دیگر رخ دهد تا هموطنانتان بمیرند یا اینکه عده ای آواره شوند و خانه و کاشانه شان را از دست بدهند؟ آیا این نظرات شما دلیل بر علاقه شما به ایران است؟ آیا هیچ آدم عاقلی این حرف را خواهد پذیرفت؟ گفتید که ایران موشک S- 300 را به جای آنکه از روسیه خریداری کرده باشد، از بلاروس خریده است و رئیس جمهوری بلاروس هم اعلام کره باچراغ سبز روسیه این کار را کرده! مشکل اینکار کجاست؟ شما چرا ناراحتید؟ آری! ما هرگونه سایه تهدید را از سر این مملکت دور کرده ایم. اما بدانید که اگر این موشکها و حتی تسلیحات دیگر را هم نتوانیم از کشورهای مختلف دنیا بخریم، خودمان می سازیم. دقیقاً مثل هواپیماهای جنگنده! امروز هواپیماهای جنگنده رعد و صاعقه و آذرخش را به رخ می کشیم و بدانید که فردا هم از نظر جنگنده بمب افکن از آمریکا جلو خواهیم افتاد تا چشمان دشمنان ما و وطنفروشانی چون شما از حدقه بیرون آوریم!
گفتید که نماینده ایران در سازمان ملل نسبت به سخنان فرمانده آمریکایی در مورد حمله به ایران اعتراض نموده و آن را دخالت آشکار در امور داخلی ایران دانسته و این موضوع را برابر دانسته اید با موضوع مطرحه ایران در برابر هولوکاست و جمله تاریخی امام خمینی(ره) درباره محو اسرائیل!!!! اول از هولوکاست شروع کنیم. آقای فرجی! تا آنجایی که ما می دانیم و شنیده ایم و دیده ایم موضوع هولوکاست یک مسئله تاریخی است، که مربوط می شود به احتمالا کشته شدن مردم بیگناه اروپا در کوره های آدم سوزی توسط نازیسم که اسرئیل آن را به نفع خود مصادره کرده است؛ و صدالبته هم تمام دنیا برای روشن شدن این موضوع در این باره تحقیق می کردند تا اینکه برخی از کشورهای مستبد همچون اربابتان آمریکا، بخاطر افشا نشدن دروغ اسرائیل، تحقیق و تفحص را در آن ممنوع کردند. آیا باز هم مدعی هستید که هولوکاست موضوع داخلی اسرائیل است؟ یعنی شما فکر کرده اید که ملت بزرگ ایران اینقدر بی سوادند که حرفهای «صدمن یه غاز» شما را باور کنند؟ گفتید که امام(ره) و پیرو آن مسئولان نظام از محو رژیم صهیونیستی سخن گفته اند. اولا باید همه بدانند که اسرائیل تا همین 50 سال پیش موجودیت نداشته که امروزه بخواهیم در امور داخلی آن دخالت کنیم. ثانیاً مثل برخی کور تشریف دارند! یا شاید هم نامردی از سر و رویشان می بارد که حضور نیروی های امنیتی دراغتشاشات سال گذشته را برای آرام کردن جو شهری که حق مسلم هر نیروی انتظامی در گوشه گوشه جهان است و صد البته بدتر از آن در فرانسه و آمریکا و کانادا اتفاق می افتد را جنایت دانسته اند و کشته شدن کودکان و زنان بی گناه فلسطینی را با بمب های فسفری را حق مسلم دفاع برای اسرائیل می دانند؟
آقای فرجی! حضورتان را در شبکه پارس که هر از گاهی برنامه های شادی اجرا می کنید را گرامی می داریم و امیدواریم که با همین ترتیب باعث شادی مردم خوب ایران شوید! حیف است نام کمدین های بزرگ را با حضور نام شما در کنارشان خراب کنیم. اما خودمانیم، دلقک خوبی هستید که رئیس سیرکتان - آمریکا- هنوز شما را نگاه داشته است.
مدتها بود که به دنبال مدرکی بودم که یادآور اول انقلاب و اثبات سخنان رئیس جمهور مردمی دکتر محمود احمدی نژاد باشد! جایی که وی در برابر خودی ها عکس العمل نشان داد که گشت ارشاد بی معنی است و معنا ندارد که در خیابان به زن و مرد بگویند که چه نسبتی با هم دارید! بالاخره این مدرک توسط یکی از وبلاگها اتفاقی به دستم رسید.
نشانی وبلاگ مرجع: http://migam.blogsky.com/1389/05/08/post-16/
خودمانیم، وب گردی هم بعضی وقتها، چیزهایی دارد که هیچ چیزی ندارد!
به هر ترتیب، این عکس تقدیم تمام کسانی که حجاب را در قانون اجباری می بینند! در حالیکه ...
این گفته ما به این معنی نیست که فرهنگ سازی را رها کنیم. بلکه، نشان دهنده ی آن است که با چوب و چماق گشت ارشاد نمی توان فرهنگ اسلامی را به مردم داد! بلکه باید ریشه ای کار انجام داد.
با اجازه همه این عکس را تقدیم رئیس جمهور محبوبم دکتر محمود احمدی نژاد می کنم که بداند برای اثبات تفکرات روشنفکرانه وی، تمام تلاشمان را می کنیم.
گفتیم که ارسال پارازیت بر روی فرکانس شبکه فارسی1، باعث جذب بیشتر بیننده برای این شبکه گردید.
ساخت مجموعه های تلویزیونی همچون «فاصله ها»، «زیر8» و حتی سریالی همچون «تاوان» همگی در راه نابود کردن شبکه فارسی1 کمک شایانی کردند. از طرفی آگاهی هایی که صدا و سیما به مردم در مورد سریالهای این شبکه ی ماهواره ای داد، مردم را نسبت به اهداف این شبکه هوشیار کرد. با این اوضاع می رفت که خانواده ها، کم کم از شبکه ی فارسی1 بریده و به سمت و سوی رسانه ی ملی گام بردارند.
اما به ناگاه ارسال پارازیت بر روی فرکانس این شبکه باعث چرخیدن مردم شد و بطور ناخودآگاه باعث یادآوری ضرب المثل معروف «دور کردن آب از تشنه و تشنگی بیشتر» شد. در حالیکه می رفت به خودی خود این شبکه هم به جمله شبکه های معمولی تبدیل شود، ارسال پارازیت، توجه مردم را بیشتر به این شبکه و تغییر دیش ماهواره به سمت ماهواره ای دیگر که قابلیت پخش فرکانس فارسی1 را داشت، جلب کرد. مدتی کوتاه، نصابهای ماهواره به خوبی صاحب درآمدهای زیادی شدند و بینندگان هم یا از هاتبرد بریدند و یا اینکه با یک LMB و قیچی، فرکانس جدید فارسی1 را دریافت کردند.
همه این مسایل دلایل خود را داشت؛ که البته برخی درست و برخی نادرست بود. بعنوان مثال: در میان مردم زمزمه هایی اینچنینی شنیده می شد که: صدا و سیما، تحمل رقیب را ندارد! چون بینندگان تلویزیونی و نیز آگهی دهندگان به سوی فارسی1 تمایل پیدا کردند، صدا و سیما تحمل رقبا را نداشت! بسیاری از سریالها، باعث نابودی خانواده ها شده بود، رابطه دختر و پسر را عادی جلوه می داد و حتی پا را فراتر گذاشته و روابط جنسی بین نامحرم را هم عادی سازی کرده بود. و هزاران نکته دیگر....
اما این مسایل مشکلی را حل نمی کند. بود و نبود فارسی1 فقط یک طرف مسئله است! همانطور که در پست قبلی اشاره کردیم، حضور دو شبکه رقیب از جمله GEM TV و همچنین pmc که تبدیل به دو گروه pmc family و pmc music شده بود و البته بر روی ماهواره نایل ست هم سه فرکانس مجزا کرایه کرده است و دو مورد اشار شده بالا و هچنین pmc Radio را هم به روی AIR برده است (هر چند دو کانال family و radio در زمان نگارش مطلب فقط صاحب لوگو هستند) نشان از اهداف بلند مدت این کانالها دارند. اما به راستی می توان این شبکه ها را هم با پارازیت از دور خارج کرد؟ سالها صدا و سیما در حاشیه امن قرار داشت، اما اکنون با این اتفاقات جدید، ضمن اینکه این حاشیه امن از بین رفته، باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که ارسال پارازیت بر روی فرکانس این شبکه ها، می تواند باعث شود که همگی به سمت ماهواره ای سوق داده شوند که امکان ارسال پارازیت به هر دلیل بر روی آن موجود نیست! ماهواره ای که قبلا محل تجمع شبکه های سیاسی بوده و هست. با این اوصاف ضمن هدر رفت هزینه های سرسام اور که مردم آن را مصرف می کنند، باید به این موضوع هم اشاره داشته باشیم که از هم اکنون باید به این مورد هم بیاندیشیم که باز هم باید منتظر ارتباطات جدید بین فتنه انگیزان و شبکه های سیاسی باشیم و این موضوع از راهی آغاز شده است که خودمان باعث و بانی آن شده ایم. مسئولینی که ارسال پارازیت را در دستور کار خود قرار داده اند، باید بدانند که نابود کردن راه حل ریشه ای نیست! بلکه راه حل اساسی در این است که به مردم اگاهی داد و برنامه های مردم پسند از صدا و سیما پخش شود. سریال هایی همچون فاصله ها و زیر8 که خواسته یا ناخواسته باعث زمین گیر شدن ماهواره شد. از سویی سالهاست که وعده شبکه های جدید از جمله شبکه فیلم و سریال و نیز شبکه ورزشی را داده ایم و تاکنون فقط شبکه مستند برای تهرانیها را آماده کرده ایم. شبکه ای که البته وجود و حضورش لازم و ضروری بود، اما با این وضع ناقص، مانند نبودش است. این شبکه ها به خودی خود باعث پیشرفت و کم شدن بیکاری در جامعه می شود. نباید در این میان به این موضوع نگریسته شود که تعدادی کارمند در این دوشبکه استخدام خواهد شد. به حاشیه های آن بنگیرید که باعث جذب جوانان به ساخت برنامه های جدید سوق خواهد داد و شاید حتی با کمبود نیرو در این زمینه ها هم روبرو شویم.
امید آنکه مسئولین به جای ارسال پارازیت فکر اساسی کنند و برنامه ها را به گونه ای آماده کنند که مردم خودشان تصمیم بگیرند که از ماهواره جدا گردند.
اما موضوع به همین جا ختم نمی شود! چرا که در حالیکه صدا و سیما در تلاش است که مردم را نسبت به برنامه های مبتذل فارسی1 آگاه کنند، به ناگاه برخی نشریات زرد، اقدام به چاپ مصاحبه و عکس از بازیگران سریالهای مختلف فارسی1 می کنند. به عنوان مثال نشریه «پرستو» در دو شماره به طور مجزا اقدام به چاپ عکس بازیگران سریالهای فارسی1 نمود. در شماره ماقبل عکس روبرو، عکس بازیگران سریال «سفری دیگر» را بر روی جلد این نشریه دیدیم و حالا در یکی از عکسها که توسط ما هم منتشر می شود، عکس بازیگران سریال «افسانه افسونگر» به چشم می خورد. حال سؤال اینجاست که چه ارتباطی می توان میان ارسال پارازیت و این نشریات زرد مشاهده کرد؟
اما سؤالی که بیشتر توجه ما را به خود جلب می کند این است که چگونه هیچگونه عکس العملی نیز از سوی وزارت ارشاد و یا مقامات قضائی مربوط به نشریات هم در قبال اینگونه مسایل صورت نمی گیرد؟ آیا فقط این شبکه مشکل دارد و یا اینکه کسانی هم که به طور خواسته یا ناخواسته برای این شبکه اقدام به تبلیغ می کنند هم دچار مشکل هستند؟ باید باور کنیم همانطور که بارها دیده ایم، برخی برای منافع شخصی، حتی دست به دست دشمنانمان هم می دهند. این بار باید توجه بیشتری به این موضوع کرد.
شبکه ی ماهواره ای فارسی1 چندی پیش از روی ماهواره هاتبرد قطع شد و به ماهواره های دیگر انتقال یافت. اما موضوعی که در اینمیان تعجب مردم را برانگیخت، ارسال پارازیت بر روی فرکانس این شبکه بود!!
قبل از هر چیز، مروری کوتاه می کنیم بر سرگذشت این شبکه:
فارسی1 در خرداد 89 به طور غیر رسمی وارد عرصه رسانه های تصویری گردید. مرداد همان سال، به طور رسمی افتتاح شد و برای اولین بار اقدام به پخش سریال های خارجی با دوبله ایرانی نمود. صاحب اصلی این شبکه «رابرت مرداک» صاحب دو خبرگزاری بزرگ آشیتدپرس و رویترز است. البته رویترز به صورت مورثی به وی رسید. مرداک صهیونیستی بزرگترین مافیای رسانه ای دنیا را در اختیار دارد. اما گردانندگان این کانال فارسی، تعدادی افغانی مقیم دبی هستند که با سرمایه مرداک اقدام به پخش سریال می کنند. البته مدیر این شبکه که توسط ماهنامه مدیریت ارتباطات، «حاجی کمیل» معرفی شده است، منکر هرگونه ارتباطی توسط مرداک با این شبکه فارسی زبان شده است. (لینک خبر) اما وی در این مورد توضیح نداد که پس از حضور گوگوش (فائقه آتشین) در کنسرت های برگزار شده توسط این شبکه در دبی، چگونه رابرت مرداک، قبل از آغاز این کنسرتها در محل برگزاری برنامه حاضر و دستمزد این رقاصه مبتذل را نقداً پرداخت می کرد؟ پس از افتتاح این شبکه بود که شبکه های GEM TV و pmc نیز به ترتیب اقدام به دوبله سریالهای خارجی کردند. آنچه که مشهود بود، دوبله ضعیف هر سه شبکه ماهواره ای بود. دو شبکه دوم نیز هیچگاه نتوانستند همچون فارسی1 در میان اکثر خانواده های ایرانی، جا خود را باز کنند. از دلایل این عدم توفیق می توان به چندین مور اشاره کرد که ما فقط به تعداد اندکی از آنها بسنده می کنیم:
1- فارسی1 اولین شبکه ی فارسی زبان بود که سریالهایی را با دوبله فارسی پخش کرد و همیشه اولین ها، یک گام جلوترند.
2- تبلیغات کم و نبود زیرنویس های تبلیغی در سریالهای این شبکه، آرامش را به بینندگان فارسی1 داد.
3- انتخاب سریالهای مختلف برای سلایق مختلف.
4- سانسور صحنه هایی که در خانواده های ایرانی یک اصل غیراخلاقی محسوب می شد.
5- تعداد بالای سریالها در طول روز و پخش بیشتر این سریالها در طول هفته که باعث جذب مخاطب شد که میدانست تقریبا در هر ساعت از شبانه روز، می توان قسمتی از سریال مورد علاقه خود را که ندیده، ببیند و یا اینکه یک یاچند قسمت را مجددا بازبینی کند.
و البته صدها دلیل دیگر که در این مقال نمی گنجد.
دو شبکه رقیب هر چند توفیقاتی به دست آوردند، اما هیچگاه نتوانستند جای فارسی1 را تنگ کنند.
در این میان دیگر شبکه های لس آنجلسی به ناگاه به گِل نشستند و یک به یک اعلام ورشکستگی نمودند. به طوریکه در طول مدت خرداد تا مرداد 89، این شبکه ها بخاطر نبود بیننده برای آنان، به ترتیب از دور خارج شده و از تعداد 40 کانال فارسی زبان به 25 کانال تقلیل یافتند. این درحالی بود که کمپانی GEM و هچنین گروه pmc اقدام به افتتاح چند شبکه جدید کرده بودند. خروج شبکه های ITN ، طپش یا همانpbc که از معروفترین و مشهورترین شبکه های لس آنجلسی بود و همچنین جام جم اینترنشنال که صاحب آن مالک کمپانی شوهای ویدئویی طنین در سالهای دور بود و نیز از دور خارج شدن چند شبکه زیر مجموعه این شبکه ها همچون طپش2، TOP TV و ... به خوبی حس شد. عدم استقبال اسپانسرهای مالی، کار دست حتی بهترین بازاریاب های شبکه ITN داد. در حالیکه این شبکه در چند سال اخیر توانسته بود، گروهی را تشکیل داده و اقدام به جذب سرمایه های کلان نماید.
اما فارسی1، نه تنها توانسته بود این شبکه های بی مصرف خارج نشین را از دور خارج نماید، بلکه به نوعی به طور ناخواسته در آرام کردن اغتشاشات بعد از انتخابات هم کمک شایانی نمود. چرا که بعد از افتتاح این شبکه، بینندگان شبکه های سیاسی نیز دیگر اصلا توجه خاصی به برنامه های سیاسی نداشتند و برایشان نیز فرقی نمی کرد که آن شبکه های سیاسی، چه مزخرفاتی را بیان می کنند. حتی ارسال پارازیت بر روی این شبکه های سیاسی و معاند نیز خبر مهمی برای آحاد مردم نبود. تمام این اخبار فقط چند روز بود و بعد از آن به فراموشی سپرده شد و حتی کسی هم به فرکانسهای جدید این شبکه ها توجه ای نکرد.
اما واقعیتی که باید به آن اشاره کرد این بود که فارسی1 با هدف سریال های خود را انتخاب می کرد. انتخاب سریال ویکتوریا که بیش از 160 قسمت به درازا کشید و به قول ایرانیها «به این فیلم آب بسته بودند» آخر این سریال را «آبکی» کرد، هدفی فراتر از جذب بیننده داشت. اشاعه فساد و فحشا در میان خانواده ها، هدف این شبکه بود. حتی انتخاب سریال «سفری دیگر» که همزمان اشاعه فساد و فحشا را در دستور کار داشت، عقاید اسلامی ایرانیان را درباره تناسخ مورد حمله قرار داد و موضوعی را که حتی از نظر علمی مورد قبول قرار نگرفته و فقط یک خرافه است را به مردم نشان داد. جالب این بود که در اکثر خانواده های ایرانی، حتی نام تناسخ کمی عجیب بود و تا آن زمان کسی با این موضوع به خوبی آشنایی نداشت. اما اکنون صهیونیست دیگر به خوبی درک کرده بود که نمیتواند از طریق مسایل سیاسی با ملت در بیافتد و باید ریشه ی این مسئله را هدف قرار دهد و این امکان ندارد، مگر با هدف قرار دادن نسل آینده این جامعه.
اما اتفاقی عجیب در این میان رخ داد. در حالیکه می رفت که آرام آرام حتی نام فارسی1 هم به فراموشی سپرده شود، ارسال پارازیت بر روی فرکانس این شبکه باعث تبلیغ وسیع برای ان کانال ماهواره ای گردید و مشتریان آن را دوچندان کرد و باعث شد که .....
در این مورد در پست بعدی سخن خواهیم گفت.
لینک مرتبط: فارسی1 یا صدا و سیما؟