ایمیلی به دستم رسید که دوستی سعی داشتند پاسخی بر مطلب گذشته این وبلاگ بدهند.
منتها نه تنها دلایل کافی ارایه نکردند، کما اینکه خود را در مخمصه ای بزرگ از تناقضاتشان قرار دادند که امیدوارم با این مطلب برخی مطالب برایشان آشکار شود.
متن ایمیل ایشان چنین است:
«تقلب کبیر 88 و تقلب صغیر 92
دوست عزیز ظاهرا از شکست 92 عصبانی به نظر می آیید
خیلی تصور نکن که انتخابات 92 هم سالم بوده است ولی موضوع این جاست که هیچ گاه نتیجه ی یک انتخابات نسبتا مطلوب و یا با تقلب کمتر نیاید با جو غالب در حین برگزاری انتخابات و یا اصطلاحا احساسات عمومی افکار عمومی تفاوت آشکار و بزرگ داشته باشد- در سال 88 نتیجه حاصله با جو غالب تفاوت نجومی داشت اینکه فرمودید در سال 1376 همه به خاتمی رای دادند و منتظر بودند که ناطق نوری از صندوق در بیاید اتفاقا نشانه این است که برگزاری انتخابات در ایران شفاف نیست کما اینکه در سال 1392 یعنی 18 سال بعد از 1376 با ز هم مردم در روز انتخابات به هم می گفتند به روحانی رای می دهیم که جلیلی در بیاید- پس قبول کن که این عدم شفافیت انتخابات در ایران مشکل نظام و شخص رهبری است و من به شما قول میدهم مردم به نظر سنجی های عادل فردوسی پور بیشتر اطمینان دارند تا سلامت انتخابات در ایران. اگر مردم این بار پای صندوقهای رای آمدند اصلا دال بر تایید نظام و رهبری و رفسنجانی و اصلاح طلبان نبود مردم به دنبال تغییر جدی در سیاستهای اقتصادی و اتمی دولتمردان هستند و مردم از حاکمیت فعلی اگر نگویم متنفر هستند بلکه بسیار نا راضی هستند کما اینکه شما دیدید که نمایندگان مجلس ارتجاع از قالیباف و ولایتی حمایت کردند و بیانیه دادند ولی تنها این علی مطهری بود که قبل از انتخابات با مردم بود و ظاهرا طرفدار روحانی بود- دوست عزیز 99 درصد کسانی که به روحانی رای دادند اصلا نمی دانند که روحانی اسم اصلی اش فریدون است- و مامور اصلی رژیم در سرکوب تظاهرات دانشجویی سال 78 بوده است و یکی از عوامل انفجار آمیای آرزانتین است- به عبارت بهتر مردم حاضر بودند به سگ و چوب و خر رای بدهند ولی به کاندیدای مورد اشارت نظام یعنی جلیلی و قالیباف رای ندهند و اتفاقا خود وزارت اطلاعات عمدا با فرستادن پاسدار جلیلی به این مسئه دامن زد و با دو قطبی کردن فضای انتخابات همانند سال 1376 مردم را به پای صندوقهای رای کشاند یعنی راحتتر بگویم این بار خود مردم مهندس انتخابات شدند و مثل 88 نبود که نظام مردم را مهندسی کند. دوست عزیز اگر هم اصولگرا هستید بیایید با مردم باشید مردم تماما آن عده ساندیسخوار مفت خور تظاهرات دولتی و نمایشی 22 بهمن و 9 دی نیستند و اشتباه حضرات این بود که به مردم عادی اجازه برگزاری راه پیمایی مطابق اصل 27 قانون اساسی را ندادند بگذار مجمل بگویم فرض کن که حاکمیت فقط و فقط یکروز به زنان بی حجاب - کم ججاب- بد حجاب اجازه برگزاری راه پیمایی دهد آنوقت سیل خروشان زنان ایران در مسیر پایانه شرق تا پایانه غرب و شاید تا کرج را خواهی دید و بعد که این دریای جمعیت را دیدید انوقت است که خودت به گشت ارشاد خواهی خندی- یعنی خواهیم دید که گشت ارشاد فقط وسیله ای برای سرکوب و زهر چشم گرفتن است وگرنه این خود زنان ایرانی هستند که بی حجابی یا شل حجابی را دوست دارند در انتخابات هم جناح راست باید با بدنه توده های مردم ارتباط نزدیک برقرار کند و گرنه اگر کار دست آخوند رسایی و مصباح یزدی مفنگی و مشتی آخوند درباری باشد بزودی منتظر انفجاری عظیم در جامعه ایران باشید دوست کوچک شما - مهدی»
اول از همه اینکه متأسفم به جای سخنان منطقی و با برهان، به ارایه توهینهای بی منطق روی آوردید!!
فرموده اید که «ظاهراً از شکست اصولگرایان عصبانی هستم!!» خیر! مطلبم مربوط به شکست نیست! مربوط به فتنه ای بود که دوره ی قبل به راه انداختید!! منتها دوره ی گذشته شما از شکست عصبانی شدید و ما آرامشمان را این دوره حفظ کردیم! می خواستم بی پرده تر بگویم، اما بسیاری از حرفهایم را در گلو نگه داشتم! دو بار شکست اصولگرایان را دیدیم و ظرفیت این شکست را داشتیم! اما یکبار که شکست خوردید، ظرفیت باخت را نداشتید!! خوب است به جای این حرفها، اول آستانه تحملتان را بالا ببرید!
دوم از جو غالب گفتید! اینکه در دوره ی گذشته جو غالب علیه احمدی نژاد بود!! اما دوباره همان اشتباه را کردید که بیان کردم!! جوی که شما از آن نام می برید، فقط در تهران وجود داشت! در استانها به خاطر برخی مسایل این جو حاکم نبود! از سویی بخاطر برخی تخلفهای انتخاباتی همچون سهام عدالت و ... و مناظره ی آقایان موسوی و احمدی نژاد، جو غالب در استانها به نفع وی برگشت! اما این تهران بود که شروع کننده بود و تهران بود که به پایان رساند. طرفداران موسوی در شهرهای دیگر آنقدر تعدادشان کم بود که پس از مدتی سکوت اختیار کردند! برخی از همین طرفداران به سمت تهران حرکت کردند و به همان جمع پیوستند! به آرای روستانشینان و شهرهای کوچکتر توجه نکردید! بنابراین توهم داشته اید که فکر می کردید جو غالب طرفداران موسوی هستند!
سوم از عدم شفافیت در انتخابات گفتید! منتها باز هم اشتباه! اینکه نام یک کاندیدا برده شود و نام دیگری بعنوان برنده بیان شود، دلیل بر عدم شفافیت نیست! بلکه دلیل بر جو رسانه ای است که در سه دوره اتفاق افتاد! با این جو نوعی تبلیغات مثبت و منفی برای کاندیدایی صورت می گیرد! که باید در نظر داشت که نوعی بازی قدیمی است! چیزی که کهنه شده است! کما اینکه مقام معظم رهبری بارها فرمودند: «آحاد مردم بدانند که من هم مثل همه یک رأی دارم و جز خودم هیچ کس از آن آگاه نیست! حتی خانواده ام!» پس این حرفها بازی رسانه ای بود که به راه افتاده بود! با کدام مدرک و دلیل گناه نکرده را به گردن مقام معظم رهبری می اندازید؟! چرا توهم خودتان را به ایشان ربط می دهید؟! کجا حرف از طرفداری از کاندیدایی زده اند که اکنون عدم شفافیت تقصیر ایشان باشد؟! با چه دلیلی نظام را متهم می کنید؟!!
چهارم حضور مردم را در پای صندوقهای رأی را دلیلی بر قبول نظام نمی دانید!!! می دانستید که این حرفتان با بیان عدم شفافیتتان در تضاد است؟!! وقتی در نظامی عدم شفافیت در انتخابات باشد، چه دلیلی وجود دارد که مردم به پای صندوق رأی بیایند؟! در این صورت دو حالت بیشتر وجود ندارد: اول آنکه مردم باید بلانسبتشان، دیوانه باشند که به چیزی که اعتقاد ندارند، و در آن تقلب می بینند و شفافیتی در آن نیست، اعتماد کنند! دوم آنکه شفافیت وجود دارد و مردم به باور رسیده اند که آخرین نقطه هر حکومتی جمهوری است! پس باید خودشان در سرنوشت خودشان شرکت کنند! همین جاست که شما عصبانیت خود را ابراز می دارید! چرا حضور مردم شما را شوکه کرد! حضور مردم حتی بیشتر از دوره های قبل بود!
پنجم اگر منظورتان از حاکمیت، دولت فعلی است، که آری! نارضایتی است! دکتر احمدی نژاد برخلاف 4سال اولش، اعمالی انجام داد که باعث سرخوردگی مردم شد! به قولی آرای این دوره، دهن کجی بود به عده ای!
اما اگر منظورتان از حاکمیت، رهبری است، به شما پیشنهاد می کنم که در همین وبلاگ سری بزنید به مطلب وظایف رهبری تا متوجه شوید که بسیاری از امور در دست رهبری نیست! در مورد مسایل هسته ای هم دکتر ولایتی بیاناتی داشتند! نظر شما را به آن بیانات هم جلب می کنم. جایی که ایشان مشاور در امور بین الملل مقام معظم رهبری است و در دیداری با رئیس جمهور فرانسه، گامهای مؤثری برای برداشتن تحریمها انجام دادند، اما متأسفانه برخی از آقایان به دولتمردان فرانسه پیغام دادند که وی هیچ مسئولیتی در این راه ندارد و تمام مشکلات را دوباره از اول برایمان کاشتند!
ششم چه تهمتها که به دکتر روحانی نزدید!!! هنوز دنیا نتوانسته تهمت صهیونیستی انفجار آمیا را علیه ایران اثبات کند که شما وی را محکوم کردید!!!! می شود دلایلتان را بیان بفرمایید! هرچند از سرکوب 78 نام بردید که جالب است!! چرا از فتنه 78 نامی نمی برید!! در این مورد حرفهای زیادی دارم! منتها اول شما دلیل وصل کردن انفجار آمیا را به ایران بیان کنید! تا بعد!
هفتم کم کم دارم اطمینان پیدا می کنم که رابطه ای بین شما سازمان کثیف منافقین ((مجاهدین خلق)) وجود دارد. مزخرفاتی همچون مرتجع و پاسدار و ... که همیشه از گلوی مرتجعینی چون مسعود رجوی و گروهک قاتلش که هزاران نفر را بیگناه به شهادت رساند بیرون می ریزد! عاشورای صحن امام رضا(ع) که نقطه ی اوج این کثافت کاری بود! منتخب مردم را تا حد توهینهای لایق خودتان پایین آوردید!!! با این حرفهایتان، ارزش خودتان و حرفهایتان را نشان دادید!
هشتم گفتید ساندیسخور!!! بهتر است نگاهی به این عکس بیاندازید:
می بینید که چه کسی ساندیس خور است! بدون مدرک حرف زدن، هنر نیست! تهمت زدن هم هنر نیست! بهتر است با دلیل و برهان صحبت کنید! اینکه نام اصلی خانوادگی دکتر روحانی را بیاورید، دلیلی بر مدرک و برهان حرفهایتان نیست! می بینید که برای حرفهایمان دلیل ارایه می کنیم.
نهم دو قطبی شدن انتخابات ربطی به وزارت اطلاعات ندارد! هیچگاه یک وزارتخانه نمی تواند و اجازه ندارد در اموری که به او مربوط نیست، دخالت کند! معلوم است که از قانون اطلاع دقیقی ندارید! اول اینکه کسی را نمی توان به زور وادار کرد که در انتخابات ثبت نام کند! اگر تعداد کم بود، به همین دلیل است! دوم حالا با خودتان فکر می کنید که پس افرادی که ثبت نام کردند چرا رد صلاحیت شدند؟! نگاهی به قانون بیاندازید تا پاسخ این سؤال را بگیرید! همه چیز در قانون پیش بینی شده است! البته منکر آن نیستم که در کل قوانین ایراداتی وجود دارد؛ اما قانون برای همه یکی است!
دهم گفتید اصولگرای همراه مردم!!! ببخشید تا حالا پس چه کردیم؟! تا همین الان هم همراه مردم بودیم و سعی کردی آنها را از نقشه های شومی که امثال شما بیان می کنند، آگاه کنیم! همیشه همراه مردم بودیم و هستیم! برایشان جان می دهیم!
یازدهم اعتراض به انتخابات نیازی به تظاهرات ندارد! مگر این مملکت مرجع قانونی برای رسیدگی ندارد که درخواست تظاهرات شد؟! معلوم است که برای تحت فشار گذاشتن شورای نگهبان بود که چنین درخواستی کردند! یعنی یک نقشه شوم که به قول خودتان مهندسی شده بود! وقتی مرجع قانونی وجود دارد، باید از مراجع ذیصلاح اقدام گردد. کاری که آقای موسوی و اطرافیانش دوست داشتند با اهرم فشار انجام دهند. اما راهپیمایی 9دی بخاطر کسانی بود که عاشورا را به تمسخر گرفتند! امت مسلمان اعلام انزجار کردند! تیر رها شده از فتنه سبز که خیال می کرد در عاشورا کار را تمام می کند، علیه خودش استفاده شد و ماهیت کثیفش را نشان داد! این انزجار نه اهرم فشار بود و نه غیرقانونی! بنابراین وزارت کشور باید مجوز می داد! تفاوت را حس کنید!
دوازدهم از بی حجابی و کم حجابی و راهپیمایی آنان گفتی! فکر کنم توهم فیس بوک شما را گرفته است! من هم در فیس بوک هستم! اما چیز به درد بخوری در آن نیست! کلاً چند درصد ایرانیان از اینترنت استفاده می کنند که از همان چند درصد، اندکی از فیس بوک استفاده قابل توجه ای دارند! الباقی ایرانیان در خارج از کشور هستند!
بگذارید مطلبی برایتان بگویم! یکی از دوستانم کاندیدای شورای شهر رشت شده بود! من هم رئیس ستادش بودم! به وی گفتم برای رساندن مطالبمان نیاز به رسانه داریم. باید از قبل مجوز نشریه می گرفتیم. اما وی تأکید داشت که اینترنت بهترین مکان است! و فیس بوک می تواند کمک شایانی به او در این راه بکند. حالا پس از پایان انتخابات همه در ستاد به این نتیجه رسیدند که فیس بوک و از آن بالاتر، کل اینترنت، اصلاً جامعه ی واقعی نیستند! همانطور که از نامش پیداست، جامعه ای مجازی است که هر کس میتواند با چند اسم وارد شود! اکنون در مورد موضوع حجاب هم همین گونه است! زیاد به این مطالب، تکیه نکنید! زن ایرانی آنقدر با شرف است که حاضر نیست برای بی حجابی راهپیمایی کند!
و در آخر اینکه سعی کنید که جو زده نشوید و احساساتتان را کنترل کنید! ما در انتخابات باختیم! چون اشتباهات زیادی شد! اعم از کارهای اشتباه دکتر احمدی نژاد در 4سال دوم، حضور پر تعدد اصولگرایان در انتخابات و ... اما مطمئن باشید تا زمانی که دکتر روحانی به فکر مردم و رهبری باشد، با او همراهیم!