اکنون، فقط یکسال از انتخابات ریاست جمهوری گذشته است و سه سال دیگر مانده تا انتخاب یازدهم. شاید اکنون زود باشد که درباره ی انتخاب یازده سخن بگوییم. اما از آنجا که وظیفه ما اکنون آگاهی دادن و هوشیار کردن است، بنابراین از هم اکنون باید برخی از مسایل را عنوان کنیم.
برای اینکه بتوانیم به راحتی به این موضوع پی ببریم، باید نگاهی به کاندیداهای احتمالی دوره بعد ریاست جمهوری بیاندازیم.
1- از هم اکنون نمی توانیم برای اصلاح طلبان، کاندیدایی معتبر اعلام کنیم. زیرا اولاً هنوز متأسفانه برخی از سران اصلاح طلب، مشغول فتنه انگیزی هستند و اصلا توجهی به انتخابات در راه ندارند، ثانیاً شخص برجسته ای هم در میان آنان نیست که بتوانند وی را شاخص جلوه داده تا او به عنوان رئیس جمهور بعدی معرفی گردد. شاید همین نکته دوم باعث شده که برخی از سران اصلاح طلب هنوز به فکر فتنه انگیزی باشند. البته، گمانه زنی هایی در مورد حضور سید حسن خمینی برای شرکت در انتخابات بعدی صورت گرفته که با توجه به این موضوع که وی علاقمندی خاصی به سیاست در ملا عام نشان نداده، می توان به راحتی اعلام کرد که وی کاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان نخواهد بود.
میرحسین موسوی هم که خود را با انتخابات دهم، به بی راهه کشاند. شخصیت و غرور و وجهه سیاسی خود را زیر پا لگد مال کرد تا چه چیزی را به دست بیاورد، الله اعلم؟!
2- علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی که نماینده مردم قم است، از کاندیداهای احتمالی جناح اصولگرایان است. وی که داماد آیت الله شهید مطهری است، در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری هم کاندید گشته بود، اما توفیق چندانی به دست نیاورد. هر چند حضور وی بر مسند ریاست سازمان صدا و سیما، با موفقیتهایی همراه بود، اما این حضور نتوانست وی را در انتخاب نهم یاریگر باشد! شاید حضور کم وی در مجامع عمومی، دلیل اصلی این عدم توفیق بود. اکنون لاریجانی، با حضور در مجلس، به دنبال موفقیتهای جدید است. اما روند ریاست وی، باعث شده که اصولگرایان تمایل چندانی به وی نشان ندهند! ماجرای درگیری های بی مورد با دولت، ماجرای دانشگاه آزاد و چندین مورد دیگر، همه با هم نشان از آن می دهد که چهره قابل اعتمادی برای اصولگریان نباشد. اما شاید در آخرین لحظات ورق برای وی برگردد.
3- چهره شاخص دیگر، رحیم مشائی است. رحیم مشائی هم با حضور در پست ریاست دفتر رئیس جمهور، از چهره های اصولگرا به شمار می رود. تحرکات دوچندان وی در دفتر ریاست جمهوری بالاخص دیدارهایی که با هنرمندان برقرار کرده است، خود نشان از اثبات شایعات حضور وی در انتخابات دوره ی بعدی می دهد. شایعات حضور وی در انتخابات بعدی، همه را به یاد مدویدف-پوتین می اندازد، اما آنچه مسلم است، عدم توفیق رحیم مشائی در انتخابات بعدی است. حضور اسفندیار رحیم مشائی در کنار دولت دهم و نسبت خانوادگی وی با دکتر احمدی نژاد، کفایت می کند که وی جزء دشمنان درجه 1 اصلاح طلبان باشد!!! اما رحیم مشائی چهره مورد قبول در میان اصولگرایان هم نیست!! بیان جملات عجیب و بعضا کمدی، او را از چشم اصولگرایان هم انداخته است. جملات عجیبی چون «ما با ملت اسرائیل هم دوستیم»!!!! و یا اینکه «حضرت نوح هم نتوانسته بود، همچون دکتر احمدی نژاد جهان را مدیریت کند»!!!! خود به خود، باعث تعجب، خشم و دوری اصولگرایان از وی شد. بنابراین نباید به توفیق رحیم مشائی امید چندانی داشت.
4- محمد باقر قالیباف دیگر چهره ی اصولگرای احتمالی در انتخاب یازدهم است. قالیباف که هم اکنون شهردار تهران است، همچون لاریجانی در انتخابات نهم شرکت نموده بود. اما وی هم توفیق چندانی نیاورد. شهردار تهران که قبلاً در پست حساس ریاست نیروی انتظامی قرار داشت، خدمات زیادی را به نیروی انتظامی کرد و حقوق شهروندی را نیز به خوبی برای مردم عامه تعریف نموده بود. اما چرا وی توفیقی در این انتخابات به دست نیاورد، خود جای سؤال است که باید عوامل دیگری را مورد بررسی قرار داد. اما اکنون وی اکنون تحرکات جدی ای را شروع کرده و در این راه نیز روزنامه ارگان شهرداری نیز تمام تلاش خویش را برای معرفی هر چه بهتر وی به بهترین نحو انجام می دهد. شاید قالیباف امیدوار است که همچون احمدی نژاد دوره نهم، اینبار خود را از شهرداری به ریاست جمهوری معرفی کند. موفقیت وی در میان تمام کاندیداهای احتمالی نامبرده شده، بیشتر است؛ چرا که قالیباف و اصلاح طلبان دشمنی چندانی با هم ندارند و وی از چهره های محبوب اصولگرایان نیز به شمار می رود. بالاخص اینکه با تمام تبلیغاتی که در امور مختلف برای وی به را می افتد، خدمات قابل ذکری را در شهرداری تهران انجام داده است.
5- در این میان سخن از حضور چهره های مطرحی همچون علی اکبر ولایتی، موسوی لاری و .. است. اما برای اطمینان باید نشست و دید که آیا این افراد برای انتخابات بعدی، آماده می شوند یا نه؟
سلام به برادران بسیجیم. نظام سالهاست میلیاردها دلار خرج فتنه و شورش در بحرین، سعودی ، یمن، افغانستان و غیره میکند. این همه خرج نه تنها دولت آنها را عوض نکرد بلکه ملت خودمان را به فلاکت انداخت. بخاطر این بدبختیها، نظام مجبور شده با کشورهای دیگر کنار بیاید. چیزی که مشخص است این است که این دنیا نه کاملا شیعه، نه کاملا سنی و نه کاملا و تماماً مسیحی یا غیره خواهد شد. با وعده دادن به آمدن امام زمان دیگر مردم را نمیشود خر کرد. همچنین قران مجید میفرماید، لکم دینکم ولی یدین.
خانم محترم!
شما دیدگاهتان که اشتباه هست، به کنار!
حتی نمی دانید که آیات برای چه نازل شده!!
لطف بفرمایید و از این پس با اطلاعات بیشتری نظر بگذارید!
اتفاقات در بحرین و عربستان و یمن را که دوستانتان بهار عربی می دانند! چطور شما آن را به ایران نسبت می دهید؟!
امام خامنه ای در خطبه نمازجمعه شان فرمودند: اگر ایران در بحرین دخالت می کرد، اکنون اوضاع این نبود!
متوجه هستید؟ یعنی هنوز دخالت نکرده ایم! دخالت کنیم، تکلیف مشخص می شود! نه عربستان، بلکه حتی آمریکا هم نمی تواند، جلوی این دخالت را بگیرد!
افغانستان را هم که آمریکا اشغال کرد! چه ربطی به ما دارد؟! طالبان و القاعده که به خون شیعیان تشنه اند! شیعه کشی در مرامشان و مسلکشان است! پس اگر قرار باشد کاری صورت بگیرد، باید آنها را نابود کنیم!
اما چرا سوریه را نام نبردید؟!! آیا به این خاطر نیست که آنجا دوستان محترمتان خون به پا کردند؟!
کسی هم نخواسته دنیا را کاملاً شیعی کند! کما اینکه خداوند هم به رسولش، فرموده که اگر می خواستیم، خود همه دنیا را مسلمان می کردیم! اما انسانها، باید با عقل و درک خود، به نتیجه برسند!
شما به اندازه کافی احمق هستید! در همین کامنتتان نشان دادید! نیازی نیست که به مردم توهین کنید! وجود مقدس امام زمان(عج) برای کسانی که باید می دیدند، اثبات شده! شما دنبال ایرادات خودتان باشید!
سلام، مجلس باید موانع جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی را هر چه زودتر رفع کند.