همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

آرش سیگارچی و دروغهایش

آنانی که دسترسی به ماهواره دارند، به خوبی «آرش سیگارچی» مجری شبکه صدای آمریکا(VOA) را می شناسند.

اما امروز درباره وی در شبکه نامبرده نمی خواهیم سخن بگوییم. بلکه در مورد مطلبی که او در وبلاگ شخصی خود نوشته باید نکاتی را ذکر کنم.

سیگارچی دروبلاگ شخصی اش، از فیلم «تقاطع»، به سختی انتقاد کرده و آن را بسیار ناشیانه دانسته و در عین حال متذکر شده است که دستگاه های داخلی برای رفع اتهام از «عباس کارگر جاوید» آن را ساخته اند.

اما براستی آیا اینچنین بود؟

با مشاهده فیلم مستند «تقاطع» و کاری تازه از صدا و سیما جمهوری اسلامی، انگشت اشاره به سمت ضدانقلابیون گرفته شد و همین موضوع باعث گردید که ضدانقلابیون در تلاش و تکاپو باشند تا به هرگونه شده، دوباره انگشت اشاره را به سمت نظام جمهوری اسلامی بازگردانند. همین مسئله باعث شد که آرش سیگارچی هم در این میان برای آنکه هم خود را بیطرف نشان دهد و هم اینکه این انگشت اشاره را به سمت نظام بازگرداند، با مقاله ای توهین آمیز که شعور خواننده را به سخره گرفته بود، سعی داشت که مسئله اصلی این فیلم مستند را که پرداختن به موضوع قتل «ندا آقا سلطان» بود، به سمت و سوی یک شخصیت بنام «عباس کارگر جاوید» بازگرداند تا توجه بیننده به موضوع اصلی جلب نشود. موضوعی که راز حضور یک زن هم در این میان بود. هر چند میان فیلم «تقاطع» و کلیپ پخش شده از سوی وبلاگ «کلیپ مبارز» تفاوت های فاحشی بود، اما ابعاد این دو فیلم نشاندهنده ی آن است که نیازی به حضور مأموران اطلاعاتی در آن صحنه نبود. چرا که درگیری در جایی دیگر بود و باید مأموران امنیتی در محل مأموریت خود حاضر می شدند. از سویی دیگر نام «ندا آقاسلطان» تا آن لحظه به گوش کسی نخورده بود و این موضوع که نیاز به کشتن وی احساس می شد نیز در این میان فرضیه ای غلط محسوب می شود.

اما آرش سیگارچی برای برخی ادعاهای خود و حمله مسلحانه، اقدام به ارایه عکس هایی کرده بود، که به جز دو عکس همگی، برای رد گم کردن بود.

عکس اول مربوط به حمله اغتشاشگران به پایگاه بسیج بود که نگهبان این پایگاه با اسلحه در حال حفاظت بود. به فرض آنکه نگهبان و پاسدار این پایگاه اقدام به شلیک هوایی (البته به گفته برخی از جریانات سبز) کرده باشد، خالی از منطق و قانون نیست! چرا که بر اساس قوانین نظامی کلیه کشورها، حمله به پایگاه نظامی، برخورد نظامی هم در بر خواهد داشت و این منوط به ایران نیست. حتی در کشورهای غربی که مدعی دمکراسی هستند، چنین منطقی حکم می کند.

اما آنچه که مرا به تعجب واداشت، استفاده ابزاری سیگارچی از یک عکس بود که تمام ادعاهای وی را مردود می کرد و اتفاقا در نتیجه گیری از قتل «آقاسلطان» و امثالهم به نظام جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی بیشتر می تواند کمک کند.

برخلاف نظر «آرش سیگارچی» آنچه در عکسی که مشاهده می کنید، مأموران امنیتی را نشان نمی دهد. شاید وی اصلاً به کسی که کلاه ایمنی به سر دارد و در مجاورت کسی که اسلحه به دست دارد، توجه نکرده و یا اینکه وی را جز مأموران انتظامی دانسته است؛ که در هر دو حالت این امر به ضرر گفته های وی است. زیرا در حالت اول، وی بدون توجه به حقیقت، اقدام به درج تهمت کرده و در حالت دوم هم مشخص است که مأموران انتظامی که کلاه ایمنی به سر داشتند، همگی با لباس نیروی انتظامی بوده اند و در ثانی، کلاه ایمنی مورد استفاده در نیروی انتظامی، به هیچ عنوان شباهتی به این کلاه ایمنی مخصوص موتورسواری ندارد!!!
اگر وی به عکس مندرج، بیشتر توجه می کرد، متوجه می شد که کسی که در کنار مرد اسلحه به دست است و کلاه ایمنی به سر دارد، با سنگ به سمت روبروی خود می دود! و این یعنی اینکه وی می خواسته به سمت مأموران سنگ پرتاب کند.
آیا به نظر شما، یک مأمور یا به اذعان برخی لباس شخصی، اسلحه را به طرف مأموران دیگر می گیرد؟! یا اینکه شاید جدیداً مأموران امنیتی، برای آرام کردن اغتشاشگران، از پرتاب سنگ استفاده می کنند؟!!!
ناگفته پیداست که آنچه «سیگارچی» به دنبال آن بوده را به دست نیاورده و ناخودآگاه انسان را به یاد آیه شریفه: «و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین» می اندازد.
این عکس به خوبی نشان می دهد که اغتشاشگران نیز در آن ایام، اسلحه به دست بوده اند و نتیجه ای که می توان گرفت، آن است که هر کدام از کشته هایی که به واقع صورت گرفته، احتمال آن هست که به دست همین عوامل بوده باشد تا به گونه ای لکه ای بر پیشانی نظام بزنند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد