همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

چشم در برابر چشم

شاید جنگ افروزی و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، ایده ی جالبی نباشد! اما زمانیکه منافع ملی و حق و حقوق مردم در خطر باشد، شاید بهتر باشد که این اقدامات صورت گیرد!

سالهاست که چند کشور کوچک عربی، به سرکردگی وهابی بزرگ یعنی عربستان سعودی، اقدامات خصمانه ای را علیه منافع کشورمان و ملت بزرگ ایران صورت می دهد که بیان تعدادی از آنها یادآوری تلخی است که برای ما به همراه دارد.

بمب گذاری های متعدد در جنوب شرقی و تسلیح جندالشیطان به سرکردگی ریگی و تشکیل واحدهای قومی و قبیله ای در جنوب غربی کشور و فریاد جدایی خواهی استان خوزستان و تشکیل کشور جعلی الاحواز که باعث بمب گذاریهای مختلفی در همان مناطق شد، تعدادی از جنایات کوچک وهابیون در خاک ما بود. پس از تلاش های ناکام و البته پیگیریهای سربازان گمنام امام زمان(عج) و خنثی کردن این تلاشها، در چند سال گذشته عربستان، به منافع ملی ما در لبنان حمله ور شد و امروز نیز به خط قرمز ما یعنی سوریه! هر چند هنوز خبرهایی از تلاش های نافرجام این دولت وهابی برای تفرقه و ایجاد مشکلات در کشورمان به گوش می رسد.

شاید وقت آن فرارسیده که ما هم مقابله به مثل کنیم تا عربستان در چاهی که خود کنده است، گرفتار گردد! اقداماتی که باعث شود تا سعودیها را وادار به بررسی مشکلات داخلیشان کند. بمب گذاری در شهرهای غیرمذهبی و غیرشیعی و یا تأسیسات زیربنایی می تواند بزرگترین ضربات را به پیکره عربستان وارد کند.

در اینجا دو موضوع مطرح است:

الف- آیا کشتن غیرنظامیان که بیگناه در این ماجرا هستند، می تواند احیای حقوق ما را نماید؟ و اصلاً کشتن غیرنظامیان عملی درست است یا نه؟

در پاسخ می گوییم که تفکر وهابی در مناطقی مهم در عربستان گسترش یافته است! غالب آنها از تفکر اهل تسنن هم جدا شده و با کشتن شیعیان، خود را در بهشت می بینند! بنابراین بدانید که اگر به دست همانها هم بیافتد، کاری غیر بمب گذاری و یا کشتن شیعیان به هر شکل ممکن، در کشوری شیعی نخواهند کرد!

ب- آیا از منظر اسلامی مقابله به مثل می تواند درست باشد؟

آیه شریفه 45سوره مائده بیان می فرماید: «و بر آنها در آن‏، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مى‏ باشد؛ و هر زخمى، قصاص دارد؛ و اگر کسى آن را ببخشد(و از قصاص، صرف نظر کند)، کفاره(گناهان) او محسوب مى‏ شود؛ و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (45)»

بنابر این آیه شریفه، از این پس وظیفه ای نداریم جز مقابله به مثل! چرا که جوانان و کودکان و زنان بیگناه به دست همین وهابیون به شهادت می رسند و ما آرام و بی صدا نشسته ایم! آن هم در مقابل وهابیتی که خلافت را از آن علی نمی دانند و بر طبق فرموده رسول الله(ص) در روز غدیر، دچار لعن الهی هستند! و ملعونهای الهی، یاران خداوند را که شیعیان علی(ع) هستند، در راه رضای شیطان و در مقابله و محاربه با خداوند متعال به شهادت می رسانند!!

نگاهی به حاجی انصاری در سریال «دودکش»

موفقترین سریال طنز ماه مبارک رمضان امسال، سریال «دودکش» بود که محمدحسین لطیفی آن را کارگردانی کرده بود.

بازی موفق زوج کمدی تلویزیون «هومن برق نورد - بهنام تشکری» در کنار بازی درخشان «امیرحسین رستمی» و روایت ساده یک زندگی ساده روزانه که برای همه ما اتفاق می افتد، به همراه تکیه کلامهای خاص، باعث خنده ی ما به زندگی روزمره ی خودمان شد.

اما در کنار همه اینها، باید به بازی بسیار زیبای «جواد عزتی» در نقش یک روحانی اشاره کنیم که صحنه های جالب و جذابی را به نمایش گذاشت.

متأسفانه برخی بر این باورند که روحانیت در این سریال به تمسخر گرفته شد!! در حالیکه فی الواقع چنین نبود.

نگاهی به بازی کوتاه، اما چشم نواز جواد عزتی، مشخص می شود که نقش وی با حقایقی روبرو است. بعنوان مثال آنجا که فیروز هنگام برخاستن از زمین، دستش را روی شانه حاج آقا می گذارد و میگوید: «خواهش می کنم حاج آقا!» و اجازه نمی دهد که حاج آقا انصاری از زمین برخیزد! صدای حاج آقا در می آید که: «کار دارم، می تونم پاشم! می شه! می شه!» که نشان دهنده ی احترام مردم به روحانیت و لباس روحانی است، حال آنکه شاید خودمان هم درک نکنیم که باعث آزار انسانی دیگر، ولو در لباس روحانی می شویم!

اما درکل حاجی انصاری را روحانی شاد و تلاشگر برای رفع نیازها و مشکلات مردم می یابیم که در پس خنده های عامیانه اش، در انتهای سریال مشخص می شود که همسرش را در اثر بیماری از دست داده و با کودک خردسالش به تنهایی زندگی می کند و ما را یاد آن ضرب المثل «آنکه می گرید، یک درد دارد و آنکه می خندد، هزار درد» می اندازد! مردی که خود با دردها و غصه ها، دست و پنجه نرم می کند، اما برای شادی مردم و رفع مشکلاتشان، به دنبال آنها می دود! نمی دانم آنان که این مسایل را لودگی می دانند، آیا طنز تلخ را می شناسند یا نه؟ تمام این موارد طنزهای تلخی است که در جامعه ما مستتر مانده است. امروزه روحانیونی شاد، با نشاط و طراوت، همراه جوانان ورزش می کنند و با آنان شوخی می کنند، بدون آنکه به لباس روحانیت توهینی شده باشد! که شاید صد مرتبه با این شادابی و طراوت، شأنی والاتر به این لباس ببخشند! کما اینکه پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز با یاران شوخی می فرمود و با آنان همیشه شاد بود! و چه سخنی بالاتر از قرآن که پیامبر را برای ما بهترین الگو معرفی کرده است.

کابینه زوار در رفته!

دکتر روحانی کابینه اش را برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد.

کاری نداریم که برخی از این اعضا، شایستگی جلوس بر مسند وزارت را ندارند.

کاری نداریم که برخی از این افراد، قراردادهای ننگینی را امضا کردند که مایه سرشکستگی است.

کاری نداریم که برخی از این آقایان، در دوره های گذشته، نتوانسته اند مجموعه ی خود را بطور اکثریت، در رضایت نگاه دارند.

دوره احمدی نژاد هم گذشته و فعلاً فقط به تاریخ پیوسته است!

اما ایرادی به این کابینه وارد است که باید به آن توجه شود، حضور افراد مسن است. هنوز برایم سؤال است که چرا دکتر روحانی به جای انتخاب جوانان برای وزارت و گماردن افراد مسن بعنوان مشاور در کنار آنان، ترجیح داده است که «مدرسه پیرمردها» را در کابینه ی دولتش افتتاح نماید؟

حداقل در این 35سال اخیر که از عمر انقلاب گذشته، هیچگاه از اعتماد به جوانان ضرر نکرده ایم. پیروزی انقلاب به دستان جوان بود. پیروزی درجنگ، انرژی هسته ای، پژوهشکده رویان، تسلیحات موشکی و نظامی، هواپیماهای پهپاد و جنگنده قاهر-313، تسخیر فضا و هزاران مورد دیگر! اما چرا آقای روحانی به جای انتخاب بهترینها، دست به انتخاب آزموده هایی زده است که ضمن بودن حرف و حدیث در مورد آنان، دیگر نای حرف زدن و کار کردن هم ندارند؟ امیدوارم که در جلسات هیئت دولت، بساط خوابیدن و چرت زدن پیرمردانه، راه نیافتاد!

پاسخ به دو نظر

دو نفر از بازدیدکنندگان این وبلاگ در دو مطلب جداگانه نظراتی را درج نموده اند که جا دارد در اینجا پاسخی به آنها داده شود.

اول شخصی بنام احسان که در تاریخ 27تیرماه 1392 ساعت 09:29 ق.ظ از طریق «تماس با من» نظرات خود را در رابطه با مطلب پاسخی به حسین فرجی در شبکه پارس به شرح بیان نمودند که متن پیغام ایشان چنین است:

«من احسان هستم همکشوری تو . واقعا متاسفم انسانهایی اینقدر دور از شعور و فهم و کور و کر نسبت به مسایل داخلی جامعه ما هستند اینکه چرا فقر بیکباره رفت تا دم گلوی تک تک ایرانی ها - چرا زنان باید خود را بفروشند سر هر کوچه و برزنی - و هزاران مورد دیگر - اره با فرجی نیستم با توام بلبل بور - چرا اینقدر در تو فهم این نیست که بفهمی فرجی و امثال او حرفشون از هر ده کلمه نه تاش عین واقعیته - کاش ادم نماهایی مثل تو در جامعه من کم بودند تا شاید میشد امیدی به درست کردنش داشت امیدی به اینکه دیگه در جامعه ام دختری برای خرجی برادر معلولش تن نفروشه- دلم بد جور داره منفجر میشه کاش هیچوقت همکشوری من نبودی- کاش اونموقعی که فرجی داد میزد حق زن با مرد یکیست امثال تو درک و شعور فهمشو داشتن و هزاران حرف حق دیگه رو- اگه شماها نبودید ارتجاع در کشور عزیزم سالها بود که به تاریخ خود را سبرده بود- عزیزم وقت کمه هزاران ایرانی شهروند تو چنان در فقر اسیرند که تو فکرشو هم نمیتونی بکنی- حداقل طرف ظالم نباش - کاش اینو میفهمیدی - بخدا میدانم که شعور در ذهن هایی تا این حد ارتجاعی حتی ذره ای هم وجود نداره»

قبل از هر چیز از احسان سؤالی دارم: واقعاً خیلی سخت است که دور از توهین و در یک مناظره با هم صحبت کنیم؟

صحبتهای احسان با توهینهای نفهم، بی شعور و کور و کر شروع می شود! در انتها هم با بی شعور مرتجع تمام می شود!!

کلاً معنای مرتجع را بلدید؟! مرتجع به کسی گفته می شود که بازگشت داشته است! حالا منظور شما بازگشت به چیست؟ به اسلام؟! این که افتخار ماست! دیگر به چه؟

در قاموس ما توهین کردن جایی ندارد! پاسخ می دهیم؛ حتی اگر قانع کننده نباشد!

اما کل مطلبتان را دوباره بخوانید! یکی از مواردی که درباره حسین فرجی نوشته ام، پاسخ نداده اید! چرا که پاسخی برای آن ندارید! مطالبی را کلی بیان کردید! کلی گویی کسی را نه متهم می کند و نه محکوم! مثلاً اینکه کسی بگوید در شهر شما قاتلی وجود دارد، دلیلی بر این نیست که شما قاتل باشید؛ چرا که این یک مطلب کلی است؛ بلکه باید مدارکی ارایه کند که قتل مورد نظر را شما انجام داده باشید! نمی دانم از کدام ده حرف فرجی می گویید که نه تایش درست است! اما من از ده مورد حرفهای فرجی، یکی را جا نیانداختم! همه را پاسخ دادم که بدانید همه اشکال دارد!

از این موضوع بگذریم.

موضوع فقر و مشکلات اقتصادی به کلیت جامعه ارتباط دارد که انشاالله در یک پست جداگانه آن را مطرح می کنم. کلی در اینجا و بعد جزیی در یک پست جداگانه عرض می کنم که مشکل اقتصادی فقط به دولت مربوط نیست! اجزای دیگری هم دارد که همگی دست در دست هم می دهند! البته این به این معنا نیست که دولت بی تقصیر است؛ بلکه ایراداتی هم وجود دارد که آنها را هم بیان می کنیم.

اما در مورد تن فروشی برخی زنان: کسی که به دنبال مال حلال باشد، راهش را پیدا می کند. قدیمی ها می گویند: «جوینده، یابنده است» امثال آن زنهایی که نام می بری، علاقه به تن فروشی دارند! در همین همسایگی ما زنی است که از نظر چهره فوق العاده زیباست! شوهر معتاد، دو پسر هم بی خیال مادر! مادر با فرزند بزرگش، فقط14سال اختلاف سنی دارد. اگر می خواست تن فروشی کند، خیلی راحت می توانست دست به این کار بزند و روزانه بالای صدهزار تومان درآمد کسب کند! اما شرافت و مردانگی این زن، از خیلی از مردها بیشتر بود که تن به پرستاری پیرزنی داد تا لگنش را بشوید و دست به عمل خلاف عفت نزند! از اینها بسیارند! علم روانشناسی هم همین موضوع را ثابت می کند که تن فروشی نوعی مرض است و لاغیر! پس رگ گردنت را به آموخته هایت نشان بده!

اما گفتی که فرجی گفته حق زن با مرد یکیست! حق را چه معنا می کنی؟! در این مورد، بارها در همین وبلاگ صحبت کردیم. اما معنی حقی که تو می گویی را نمی دانم؟! حق زن را باز کن تا توضیح دهم.

و اما در کامنتی شخصی با نام «بی نام» در انتهای مطلب خوش استقبال و بد بدرقه! نوشته است: 

«هیچکس از احمدی نژاد استقبال نکرده بود که حالا بدرقه اش کنه.در ضمن درمورد مدرک تحصیلی خانم رهنورد هم اینقدر دروغ نگو.عین دروغهای احمدی نژاد.احمدی نژاد رو خودحکومت آورد حال خود حکومت داره پرتش میکنه بیرون.درضمن تمام جوکهایی که درمورد احمدی نژاد ساخته شده از ذهن خلاق ملت است بیخودی اونو گردن مخالفان احمدی نژاد نیانداز.چون اکثریت ملت مخالف احمدی نژاد هستند.چرا کسی این جوکها را برای خاتمی وهاشمی نساخت.چون احمدی نژاد سرتاپاش جوکه مردک.بعدش وقتی راه نقد بسته بشه ملت از راه طنز حرفشو میزنه وقتی روزنامه نگاران به خاطر انتقاد از این .... به زندان میافتند پس ملت باید این آدم رو مسخره کنند این آدم لکه ننگ تاریخ وسیاه تاریخ ماست»

دوست عزیز! احتمالا سن شما به این مسایل قد نمی دهد! باور کنید که بدون غرض این را عرض کردم! شرم دارم از بیان جوکهایی که درباره آقای رفسنجانی در پایان دولتشان ساخته شد! سیدمحمد خاتمی هم چنین بود! ساده ترین جوک برای سید محمد خاتمی که شاید بتوان بیان کرد: «سیدممد فریبا»!!!! این سالمترین متلکی بود که به رئیس جمهور وقت انداختند! اشکالات زیادی در دوران ریاست جمهوری ایشان بود، اما فکر نمیکنم که اجازه داشته باشیم بخاطر اشتباهاتش، تمام خانواده و ایل و تبارش را مورد هجمه قرار دهیم.

مدارک مورد نیاز درباره مشکلات مدرک تحصیلی خانم رهنورد را دکتر احمدی نژاد و سایتهای مختلف ارایه کردند! منتها، آقای موسوی و طرفدارانش هم مثل شما، هیچ مدرکی دال بر دروغ بودن گفته ها نداشتند و به همین جمله: «دولت دروغ» اکتفا کردند تا انسانهای ساده ای مثل شما، خود را مضحکه ی دیگران کنند!

در مورد استقبال نکردن از احمدی نژاد، همین قدر کافیست که در دور اول ریاست جمهوری ایشان، مردم با افتخار می گفتند که دیدید چگونه هاشمی رفسنجانی را زمین زدیم و احمدی نژاد گمنام را رئیس جمهور کردیم! کارش فوق العاده است. بعنوان شهردار تهران، تهران را آباد کرد!

اما موقع رفتن، حرفهای پشت سرش، کم از دو رئیس جمهور قبلی نداشت!

اتفاقا هنوز هم می گویم که فقط تهرانی ها در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال 88، طرفدار احمدی نژاد نبودند! کمی سر به استانها و شهرهای دیگر می زدید تا حقیقت را درک می کردید! نمی دانم مدعیان تقلب، هنوز خجالت نمی کشند که حرفهای قدیمی خودشان را دوباره تکرار می کنند؟! یک بار در دور اول خاتمی همین حرفها را زدند که حکومت ناطق نوری را می خواهد، اما مردم، خاتمی را! پایان انتخابات، خاتمی رئیس جمهور شد! این دوره هم، خیلی از امثال شما می گفتید که حکومت جلیلی را می خواهد، آخرش دکتر روحانی رئیس جمهور شد! حرف شما فقط مال دور دوم احمدی نژاد نبود! مال چندین دوره است که متأسفانه بجای عقلانی فکر کردن، ناگهانی جوگیر می شوید!!

راستی گوش خر گذاشتن برای رئیس جمهور، چیز قشنگی نیست که اسمش را یک روزنامه، طنز بگذارد! روزنامه شرق به همین دلیل و تنها روزنامه ای بود که توسط دولت احمدی نژاد بسته شد! الباقی اگر هم بسته شده باشند، مرتبط به قوه قضاییه است که نهادی مجزا و مستقل از رئیس جمهور است! لطفاً اطلاعاتتان را کامل کنید!

اولین گام موفق دکتر روحانی

هنوز یک روز از آغاز دوره ریاست جمهوری حجت الاسلام دکتر روحانی نگذشته است که اولین گام موفق را ایشان و تیمشان برداشتند.

حضور بیش از 10 رئیس جمهور، 2نخست‌وزیر، 6رئیس مجلس، 8معاون رئیس جمهور، 3معاون نخست‌وزیر، 11وزیر خارجه، 13 وزیر از سایر وزارتخانه‌ها و معاون دبیرکل سازمان ملل مهمانان شرکت‌کننده در مراسم تحلیف حسن روحانی هستند. حضور این تعداد از سران می تواند تبلیغات دشمن برای نشان دادن ناامنی در کشور را خنثی کند. این خنثی کردن حتی اگر به اندازه ی گندمی کوچک هم باشد، با ارزش است! چرا که تلنگر به آگاهی مردم دنیا، آرام آرام باعث می شود که ملتهای کشورهای صنعتی تحت تبلیغات سوء دشمن، به اخبار و اطلاعات این شبکه ها، حتی در آینده اعتماد چندانی نکنند. اینگونه برنامه ها می تواند در جذب توریست خارجی و از آن مهمتر، جذب سرمایه گذاری خارجی تأثیر بسزایی داشته باشد.

بنابراین اولین موفقیت دکتر روحانی را به ایشان و ملت سرفراز ایران تبریک عرض می کنم.

رفت و آمد

اکنون که این مطلب را می نویسم، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی برگزار می شود.

دکتر احمدی نژاد با تمام خوبیها و بدیهایش رفت؛ با قولهایی که داد و عمل نکرد، با تلاشش که سعی نمود کشور را آباد کند و در برخی مواقع موفق و در برخی مواقع ناموفق بود.

از امروز حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی، دولت را به دست می گیرد تا 4سال سکاندار قوه مجریه باشد و همه از جمله ما که به او رأی ندادیم، مؤظفیم که او را یاری برسانیم تا باعث سربلندی ایران اسلامی عزیز گردیم.

در یک پست جداگانه، نامه ای سرگشاده را برای رئیس جمهور جدید خواهم نوشت و درخواستهای عده ای از مردم را به ایشان انتقال دهم.

اما امیدوارم که در پایان دوره ریاست جمهوری دکتر روحانی، ضمن دستیابی به موفقیتهای جدید، از جمله اقتصادی و سیاسی، دوباره ما مردم بد بدرقه نباشیم و وی و خانواده اش را مورد هجمه قرار ندهیم.