همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

بی منطقی در بی خدایان!

اطرافمان، انسانهایی زندگی می کنند که خود را سرشار از منطق و علم می دانند! منطق و علمی که جز امثال خودشان، کسی نسبت به آن ابراز علاقه نمی کند! چرا که واقعیت موجود نشاندهنده ی بی منطقی در این افراد است.

از جمله این افراد می توان به بی خدایان و در کل مخالفین دین مبین اسلام اعم از لائیک، مسیحیت و ... اشاره کرد. یکی از مباحثی که این افراد بیان می کنند و خود نشاندهنده ی بی منطقی در آن است، آیاتی است که خداوند در قرآن انسانها را تهدید به عذاب اخروی برای برخی گناهان کرده است! این آیات از نظر آنان، زورگویی و ظلم است! و با این مثال، با بیان عجیبی سعی در رفع رجوع کردن اشتباه بزرگ خود دارند! جمله مشهور غالب آنها: «من نیازی به چنین خدایی ندارم!!!»

در این پست سعی دارم با بیانی ساده، پاسخی مناسب به این افراد بدهم!

در این موضوع چند مورد، به خوبی به چشم می آید: 

 

1- انسان باید ابتدا به باور برسد که خداوند متعالی وجود دارد که خالق است! ورنه باید وجود این همه مخلوق را اثبات کند! برخی معتقدند که انفجاری بنام «بیگ بنگ» در خلاء!! باعث به وجود آمدن جهان هستی شده است!!! اگر این تئوری را بپذیریم، باید سؤال کنیم که در خلاء چیزی وجود ندارد؛ حتی اکسیژن! از نام خلاء بخوبی پیداست که در آن تهی است! پس انفجار بیگ بنگ چگونه رخ داده است؟!! بنابراین راهی وجود ندارد مگر اینکه وجود خالقی توانا را بپذیریم!

2- وقتی وجود خالق توانا را پذیرفتیم، باید بدانیم، کسی که این همه تواناست و توانسته است نظمی اینچنینی در دنیا به وجود آورد، خود سعادت را بهتر از هر کسی می شناسد. در اینجا دو راه جلوی چشممان می آید: اول اینکه همه چیز را اتفاقی بدانیم؛ که دوباره همانند مورد اول نیازمند اثبات است! همانطور که ما برای وجود خدا دلیل می آوریم، آنها نیز باید چنین کنند! دوم آنکه توانایی مطلقش را باور کنیم، که در اینصورت باید دستوراتش را هم بپذیریم!

3- ندیدن هر چیزی دلیل بر نبودنش نیست! برخی با این جمله که: «خدا را نمی بینم، پس وجود ندارد» می خواهند همه چیز را پس بزنند! این جمله «نمی بینم، پس نیست»، جمله ایست که علیه خودشان استفاده می شود! چرا که اگر به «ندیدن» است، من هم پدر پدربزرگش و مادر مادربزرگش و الی بالا را ندیده ام! پس آیا گوینده این جمله هم وجود ندارد؟ ربطش در این است که وقتی انسان از یک جفت به دنیا می آید، چگونه وقتی جد و جده پدری و مادری ندارد، به دنیا آمده و حالا وجود دارد؟! بنابراین بعضی وقتها ما یک چیزی را از علایمش می شناسیم! مانند وجود جد و جده انسان که دیده نشده است! خداوند هم به همین طریق درک می شود!

4- وقتی به درک وجود خداوند رسیدیم، باید بدانیم که ادیانی که به وجود آمده اند، چگونه بوده اند؟! از کجا آمده اند؟! تا آنجا که امکان دارد، دلایل وجود قوانین دینی را بررسی کنیم! کاملترین را به دست آوریم! تحقیق برای بهترین دین و پیروی از آن، مورد تأکید اسلام است! چرا که یقین و ایمان، از شک به وجود می آید! اما نباید در کنار شک، لج بازی را دنبال کنیم.

5- اما در مورد اسلام و امثال بنده که طرفداران اسلام هستیم. از اینجا بحثی جالب برای کسانی که جمله: «نیازی به چنین خدایی ندارم» را بیان می کنند، زیرا برخی احکام و عذابهای اشاره شده دنیا و آخرت را ظلم به انسان می دانند؛ فرض کنید که کسی دزدی کرده، دادگاه او را محکوم می کند، می خواهند او را به زندان ببرند، به قاضی و مسئولین زندان بگوید که من اصلاً قانون شما را قبول ندارم، به نظر شما، قاضی و مسئولین چه پاسخی خواهند داد؟! آیا غیر از این است که باز هم او را به زندان خواهند انداخت؟! حالا شما همین فرض را برای آخرت در نظر بگیرید! قبول داشتن انسان، مهم نیست! وجود اینچنین قوانینی مهم است که باید بپذیریم وجود دارد و در صورت تخطی باید منتظر مکافاتش بود!

امام صادق(ع) در پاسخ کسی که فرایض دینی را عبث و بیهوده می پنداشت، فرمودند: «اگر ما راست بگوییم، پس تو ضایع و هلاک شدی و ما رستگار، اما اگر تو راست بگویی، ما چیزی از دست نداده ایم و هر دو رستگاریم». پاسخی کامل که باید برخی در این راه به آن توجه کنند! این یک مورد بود که بیان کردیم!

مورد دیگر این است که قوانین الهی در دین مبین اسلام برای چه چیزی است؟! ما چون احکام را بلد نیستیم، می خواهیم با دانش ناقص و غلط خودمان، آن را تحلیل کنیم. باید بدانیم که احکام را باید از راهش بررسی کرد! مثلاً از احکامی که مورد شبهه اینگونه افراد قرار گرفته است، حکم «خمس» است! اینگونه افراد دلیل حکم خمس را نمی دانند و بجای آنکه بیایند و در مورد چرایی وجود خمس تحقیق کنند، اقدام به تخریب می کنند! خمس، نوعی مالیات اسلامی است که در حالیکه بیان می شود که از آن ائمه اطهار است، اما ائمه اطهار علیهم السلام هیچگاه آن را برای خود خرج ننموده اند! بلکه مصارف اجتماعی و به نوعی وقفی دارد! از جمله ساخت مسجد، مدرسه، مرکز نگهداری ایتام و ... و همچنین صرف تربیت شاگردان اسلامی (طلاب) می گردد.

از این موارد بسیار است که تلاش خواهیم کرد در همین وبلاگ به بسیاری از این موارد اشاره کنیم و ذهن دوستانی که از دلایلی که تاکنون برای برخی از احکام بیان شده، آگاه سازیم.

اما بازگردیم به موضوع سخن خودمان؛ پذیرش خداوند به هر ترتیبی که باشد، حتمی است! حتی کسانی که به زبان بیان می کنند که اعتقادی به خداوند ندارند، در لحظاتی قرار می گیرند که خداوند را یاد می کنند. از رسول گرامی اسلام خواستند که وجود خدا را اثبات بفرماید! حضرت فرمود تا حالا در کشتی در حال غرق گرفتار شده اید که ناخودآگاه دلتان به سوی کسی تمایل داشته باشد که می تواند شما را نجات دهد؟! همان، خداوند است!

بنابراین خداوند را در لحظات سخت به خوبی می توان احساس کرد. کما اینکه باریتعالی می فرماید که انسان در زمان سختی او را یاد می کند و پس از پشت سر گذاشتن سختی، او را از یاد می برد. این همان چیزی است که بسیاری آن را از یاد برده اند.

حالا تصور کنید که خداوند متعال به انسان جان بخشیده است، از او می خواهد که برای ایجاد نظم در جامعه، قوانینی را رعایت کند، اما انسان آن را نادیده می گیرد و به قدرت مطلق اعلام می کند که به او احتیاجی ندارد!

فرض کنید می خواهید رانندگی کنید، اگر نخواهید از قوانین تمکین کنید، چه اتفاقی می افتد؟! اگر کسی نخواهد قانون راهنمایی و رانندگی را رعایت کند، چه اتفاقی می افتد؟! از تصادفات منجر به مرگ گرفته تا هرج و مرج خیابانی که باعث افزایش اصطلاک و هزینه ها می شود! فکر کنید که برای رعایت نکردن قوانین، مأمور قانون چه می کند؟! آیا غیر از این است که راننده متخلف را جریمه می کند؟! آیا این جریمه آتش به جگر راننده متخلف نمی زند؟! آیا راننده متخلف می تواند بگوید که نیازی به چنین قانون و پلیسی ندارد؟! جرایم اخروی هم چنین هستند! یکی از دلایل وضع قوانینی الهی برای نظم است و تخطی از آنها، جرم محسوب می شود.

مدعی می شوند که قوانین عقلانی نیست!! منتها هنوز عقلانیت را معنا نکرده اند! منطق اشتباه بودن حکم الهی را بیان نکرده اند! پس منتظریم.

پ.ن: خواهشاً اگر کسی مایل به پاسخگویی است، نگوید که این موضوع با آن موضوع فرق می کند! از این حرفهای تکراری زیاد شنیده ایم. هر کس می خواهد بگوید که بین این دو موضوع فرقی هست، لطفاً فرق را هم بیان کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد