همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور
همنوایی

همنوایی

وبلاگ شخصی رضا بلبل پور

رهبری در حکومت جمهوری اسلامی

یکی از شبهاتی که به مقام رهبری و ولی فقیه در ایران اطلاق می شود، حکمرانی بی چون و چرای رهبری است. متأسفانه به نوعی تعبیر می شود که انگار تاج با عمامه جای خود را عوض کرده اند!!! و صد افسوس که کسانی که این موضوع را نشر میدهند، به اندازه ی یک دقیقه، وقت خود را جهت مطالعه قانون اساسی، نگذاشته اند.

رهبر در حکومت جمهوری اسلامی، طبق اصل 107 قانون اساسی، توسط مجلس خبرگان رهبری انتخاب می شود. و می دانید که نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نیز توسط مردم با آرای مستقیم انتخاب می شوند. به این ترتیب، رهبر در حکومت جمهوری اسلامی به رأی غیرمستقیم مردم انتخاب می شود.

این اولین تفاوت بین رهبری درحکومت جمهوری اسلامی و پادشاهی است. چرا که همانطور که می دانید، در حکومت پادشاهی، فرزند پادشاه از بدو تولد، بعنوان ولیعهد شناخته می شود که در صورت بروز هرگونه اتفاق برای پادشاه در هر زمانی، وی جانشین گردد.

در اصل 109قانون اساسی نیز شرایط و صفات رهبری در 3قسمت بیان شده است.

«1 - صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2 - عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3 - بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.»

در قسمت اول بیان می کند که کسی می تواند در مسند رهبری بنشیند، که حتماً باید مجتهد باشد. بنابراین لزوماً نیازی نیست که مرجع باشد.

قسمت دوم و سوم این شرایط واضح و روشن است و نیاز به توضیح اضافه ندارد.

این دومین تفاوت بین رهبر در حکومت جمهوری اسلامی با حکومت پادشاهی است. پادشاه نیازی ندارد که شرطی داشته باشد. همین که فرزند پادشاه قبلی باشد و یا اینکه با زور کودتا و شورش به حکومت برسد، کفایت می کند! کما اینکه بعنوان مثال رضا پهلوی با کودتایی خاموش، احمدشاه قاجار را برکنار کرد و فرزندش بعنوان ولیعهد به جانشینی وی رسید. همین اتفاق در 2500سال حکومتهای پادشاهی در ایران رخ داده است.

اما تفاوت دیگر در شرح وظایف رهبری است:

1 - تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2 - نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
3 - فرمان همه‏پرسی.
4 - فرماندهی کل نیروهای مسلح.
5 - اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای.
6 - نصب و عزل و قبول استعفای‏:
الف - فقه‏های شورای نگهبان.
ب - عالیترین مقام قوه قضاییه.
ج - رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
د - ریییس ستاد مشترک.
ه - فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
و - فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
7 - حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
8 - حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9 - امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
10- عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11 - عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.
( 1 - اصل سابق‏‏‏‏: اصل یکصد و دهم : وظایف و اختیارات رهبری:
1 - تعیین فقهای شورای نگهبان.
2 - نصب عالیترین مقام قضایی کشور.
3 - فرماندهی کلی نیروهای مسلح به ترتیب زیر:
الف - نصب و عزل رییس ستاد مشترک.
ب - نصب و عزل فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
ج - تشکیل شورای عالی دفاع ملی، مرکب از هفت نفر از اعضای زیر:
- رییس جمهور.
- نخست‏وزیر.
- وزیر دفاع.
- رییس ستاد مشترک.
- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
- دو مشاور به تعیین رهبر.
د - تعیین فرماندهان عالی نیروهای سه گانه به پیشنهاد شورای عالی دفاع.
ه - اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای به پیشنهاد شورای عالی دفاع.
4 - امضای حکم ریاست جمهور پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
5 - عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور، پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی یا رأی مجلس شورای ملی به عدم کفایت سیاسی او.
6 - عفو یا تخفیف مجازات محکومیت، در حدود موازین اسلامی، پس از پیشنهاد دیوان عالی کشور. )

با این شرایط متوجه می شوید که رهبر در جمهوری اسلامی، نمی تواند در امور دیگر دخالت مستقیم داشته باشد. یعنی اگر مصالح کشور به طور مستقیم مورد خطر قرار نگیرد، وی اجازه دخول در امر مربوطه را ندارد.

بعنوان مثال: اگر یک طرح اقتصادی توسط یک رئیس جمهور اجرا شد که بخاطر عدم کفایت وی، با شکست روبرو شود، رهبری نمی تواند وی را بطور مستقیم از مقام خود خلع نماید. در اینجا باید توسط مجلس شورای اسلامی استیضاح گردد، حکم به دیوان عالی کشور ارجاع و پس از تأیید تخلف رئیس جمهور، به رهبری ارجاع گردد و تنفیذ آن رئیس جمهور از وی توسط رهبری برداشته شود و وی از مقام ریاست جمهوری عزل می شود.

این سومین تفاوت بین رهبری در حکومت جمهوری اسلامی و نظام پادشاهی است.

چرا که می دانید پادشاه در همه امور دخالت دارد و می تواند بدون بررسی هر عملکردی و بنا بر سلیقه خود جهت کسی را عزل یا نصب نماید!

در اصل 111قانون اساسی نیز برای عزل رهبری هم قانونی موجود است.

بر طبق این اصل، چنانچه رهبری در جمهوری اسلامی از دنیا برود و یا اینکه در انجام امور مربوط به خود اهمال نماید و یا به بیماری ای دچار گردد که انجام وظایفش را دشوار و یا غیرممکن بسازد، مجلس خبرگان رهبری که با آرای مردم انتخاب شده اند، می توانند با تشکیل جلسه، وی را عزل و شخصی دیگر را که صلاحیت رهبری داشته باشد، به جای وی برگزینند.

این چهارمین تفاوت با نظام پادشاهی است.

می دانید که حکومت یک پادشاه در صورتی نقض می شود که وی از دنیا برود. چنانچه خونخوار و سفاک نیز باشد، امکان تغییر وی نیست؛ مگر اینکه وی را ترور و یا علیه وی کودتا کنند و با زور اسلحه او را برکنار نمایند.

البته تفاوتهای دیگری نیز هم وجود دارد؛ اما به اندازه این چهار تفاوت مهم نیستند.

اکنون کج اندیشان، می توانند تفاوت مقام رهبری در حکومت جمهوری اسلامی با نظام پادشاهی را درک کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد